بردباری

طفیل بن عمرو دوسی اسلام آورده و از پیامبر اجازه خواست تا برود و قبیله

خویش (دوس) را به اسلام فراخواند. پیامبر به او این اجازه را داد. اما قبیله ی طفیل دعوت او را اجابت نکردند و طفیل به سوی رسول خدا بازگشته و گفت: قبیله ی دوس نافرمانی کرده و (قبول حق) امتناع کردند. از خداوند بر آنان دعای ھلاکت) نما! پیامبر رو به قبله نموده و دست به دعا برداشت. ھمه گفتند: دیگر نابود شدند! چرا که آن حضرت بر آنان دعا مینمود و دعای وی مستجاب بود.
َّپیامبر خدا دعا نموده و فرمود: خداوندا قبیله دوس را هدایت نما
آنگاه طفیل بسوی قبیله اش بازگشت و برای بار دوم آنان را به اسلام فراخواند و ھمگی اسلام آوردند
بدینگونه پیامبر خدا بردباری نموده و برای مردم دعا مینمودند و نه علیه آنان

یک شب خلیفه عمر بن عبد العزیز برای کسب اطلاع از مردم بیرون رفت. او به مراه یک مامور نظامی بود و وارد مسجدی شدند. داخل مسجد تاریک بود و عمر بن
عبدالعزیز پایش به مردی خفته خورد. مرد سرش را برداشت و گفت: مگر دیوانه ای؟
عمر پاسخ داد: نه نیستم. مامور نظامی خواست مرد را کتک بزند که عمر به او گفت این کار را نکن، او از من پرسید که آیا دیوانه ھستم و من پاسخ دادم که نیستم.
بردباری خلیفه از خشم او پیشتر بوده و بسادگی از این که شخصی عادی او را دیوانه بخواند درمیگذرد و با قدرت و زور خویش با او برخورد نکرده و بر او سخت نگرفت.

مقاله پیشنهادی

اسباب تقویت صبر انسان بر مصیبت‌‌ها

رعایت امور ذیل در صبر بر مصیبتِ‌ از دست دادن فرزندان، خانواده، خویشاوندان و دیگر …