ربا خوران
عَنْ سَمُرَهَ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم: «فَانْطَلَقْنَا حَتَّى أَتَیْنَا عَلَى نَهَرٍ مِنْ دَمٍ فِیهِ رَجُلٌ قَائِمٌ عَلَى وَسَطِ النَّهَرِ، وَعَلَى شَطِّ النَّهَرِ رَجُلٌ بَیْنَ یَدَیْهِ حِجَارَهٌ، فَأَقْبَلَ الرَّجُلُ الَّذِی فِی النَّهَرِ، فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ رَمَى الرَّجُلُ بِحَجَرٍ فِی فِیهِ، فَرَدَّهُ حَیْثُ کَانَ، فَجَعَلَ کُلَّمَا جَاءَ لِیَخْرُجَ رَمَى فِی فِیهِ بِحَجَرٍ، فَیَرْجِعُ کَمَا کَانَ، فَقُلْتُ: مَا هَذَا؟ … قَالَ وَالَّذِی رَأَیْتَهُ فِی النَّهَرِ آکِلُوا الرِّبَا».[۱]
سمره بن جندب میگوید: راه افتادیم تا اینکه به نهری از خون رسیدیم و شخصی را دیدیم که در وسط نهر، ایستاده و شخصی دیگر، کنار نهر ایستاده است. و مقداری سنگ، پیش رویش قرار دارد. مردی که وسط نهر بود، براه میافتاد و میخواست بیرون بیاید. اما شخصی که بیرون نهر بود، سنگی در دهانش میکوبید و او را به وسط نهر برمیگرداند. و این کار همچنان تکرار میشد. پرسیدم: این چیست؟ … گفت: شخصی را که در نهر خون دیدی، ربا خوار بود».
[۱] – بخاری حدیث شماره ۱۳۸۶