۶- یهودیان و راههای به شک انداختن مسلمانان نسبت به اسلام
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَقَالَت طَّآئِفَهٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٧٢ وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ﴾ [آلعمران: ۷۲-۷۳].
«جمعی از اهل کتاب (به همکیشان خود) گفتند: به آنچه بر مسلمانان نازل شده است، در آغاز روز (به ظاهر) ایمان بیاورید، و در پایان روز بدان کافر شوید، تا شاید آنان نیز (نسبت به دین خود به شک بیفتند و از قرآن) برگردند (و بگویند: اینان که اهل کتاب و اهل دانش هستند بدون دلیل از قرآن برنگشتهاند) و (این چنین) ایمان خود را اظهار نکنید مگر برای کسی که از آئین شما پیروی کرده باشد».
گفته شده که دوازده نفر از پیشوایان دینی یهودیان خیبر با هم به توافق رسیدند و به یکدیگر گفتند که در اولِ روز به کیش محمد درآیید بدون اینکه به آن اعتقاد پیدا کنید و آخر روز به آن کفر بورزید و بگویید: ما کتابهای خود را مطالعه کرده و با علمای خود به مشورت پرداخته و به این نتیجه رسیدهایم که محمد، پیامبری نیست که در تورات توصیف شده است، پس او دروغ میگوید و دین او باطل است، و بدین ترتیب مسلمانان هم در دین خود به شک میافتند.
البته این یهودیان به همدیگر سفارش میکردند که تنها پیروان آئین خود را در جریان این طرفند قرار دهند و تنها به آنان بگویند که مسلمانان نیز کتابی مانند کتاب آنان دریافت کردهاند، چون اگر این مسأله را با مسلمانان در جریان بگذارند، موجب تقویت ایمان آنان میشود و اگر مشرکان هم از آن اطلاع پیدا بکنند، به دین اسلام دعوت میشوند[۱].
[۱]– تفسیر زمخشری: ج ۱، ص ۳۷۳٫ تفسیر ابن کثیر: ج ۱، ص ۳۷۳٫