- خبر واحد را در مباحث اعتقادی رد می کنند، بنا بر مذهب فاسدشان باید این روایات (و بلکه این اعتقادات) را رد کنند.
- ایمان به سؤال کردن دو فرشته نکیر و منکر در قبر: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إِذَا قُبِرَ الْمَیِّتُ، أَوْ قَالَ: أَحَدُکُمْ، أَتَاهُ مَلَکَانِ أَسْوَدَانِ أَزْرَقَانِ، یُقَالُ لأَحَدِهِمَا: الْمُنْکَرُ، وَلِلآخَرِ: النَّکِیرُ، فَیَقُولاَنِ: مَا کُنْتَ تَقُولُ فِی هَذَا الرَّجُلِ؟ فَیَقُولُ: مَا کَانَ یَقُولُ: هُوَ عَبْدُ اللهِ وَرَسُولُهُ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، فَیَقُولاَنِ: قَدْ کُنَّا نَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُولُ هَذَا، ثُمَّ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ سَبْعُونَ ذِرَاعًا فِی سَبْعِینَ، ثُمَّ یُنَوَّرُ لَهُ فِیهِ، ثُمَّ یُقَالُ لَهُ، نَمْ، فَیَقُولُ: أَرْجِعُ إِلَى أَهْلِی فَأُخْبِرُهُمْ، فَیَقُولاَنِ: نَمْ کَنَوْمَهِ العَرُوسِ الَّذِی لاَ یُوقِظُهُ إِلاَّ أَحَبُّ أَهْلِهِ إِلَیْهِ، حَتَّى یَبْعَثَهُ اللَّهُ مِنْ مَضْجَعِهِ ذَلِکَ، وَإِنْ کَانَ مُنَافِقًا قَالَ: سَمِعْتُ النَّاسَ یَقُولُونَ، فَقُلْتُ مِثْلَهُ، لاَ أَدْرِی، فَیَقُولاَنِ: قَدْ کُنَّا نَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُولُ ذَلِکَ، فَیُقَالُ لِلأَرْضِ: التَئِمِی عَلَیْهِ، فَتَلْتَئِمُ عَلَیْهِ، فَتَخْتَلِفُ فِیهَا أَضْلاَعُهُ، فَلاَ یَزَالُ فِیهَا مُعَذَّبًا حَتَّى یَبْعَثَهُ اللَّهُ مِنْ مَضْجَعِهِ ذَلِکَ.»[۱] «زمانی که مرده در قبر دفن می شود -یا اینکه فرمودند : زمانی که یکی از شما در قبر دفن می شود- دو فرشته سیاه پوست با چشمان آبی نزد او می آیند که به یکی از آنها منکر و به دیگری نکیر گفته می شود. پس می گویند: در مورد این مرد چه می گفتی؟ پس می گوید: او بنده و رسول خداست. گواهی می دهم که معبود برحقی جز الله نیست و محمد بنده و فرستاده اوست. سپس آن دو فرشته می گویند: ما می دانستیم که چنین می گویی. سپس قبرش هفتاد در هفتاد ذراع برای وی فراخ می گردد و قبرش نورانی می شود. سپس به او گفته می شود: بخواب؛ پس می گوید: مرا به سوی خانواده ام برگردانید تا از آنها مطلع شوم؟ می گویند: بخواب همچون خواب عروسی که محبو ب ترین افراد خانواده اش نزد وی، او را بیدار می کند. تا اینکه خداوند متعال او را از این خوابگاه بر می انگیزد. اما اگر وی منافق باشد در پاسخ آنها می گوید: شنیدم که مردم چیزهایی می گفتند، پس من هم مانند آن را گفتم. نمی دانم؛ پس می گویند: ما می دانستیم که تو چنین می گویی. سپس به زمین گفته می شود تا او را بفشارد و زمین هم او را می فشارد که پهلوهایش در هم فرو می رود و چنین عذاب خواهد شد تا اینکه خداوند او را از این خوابگاه بلند کند.»
- شفاعت بزرگ رسول خدا در محشر: رسول خدا فرمودند: «أَنَا سَیِّدُ النَّاسِ یَوْمَ القِیَامَهِ، وَهَلْ تَدْرُونَ مِمَّ ذَلِکَ؟ یَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ الأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی وَیُلْهِمُنِی مِنْ مَحَامِدِهِ، وَحُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ شَیْئًا لَمْ یَفْتَحْهُ لِأَحَدٍ قَبْلِی، ثُمَّ یُقَالُ: یَا مُحَمَّدُ، ارْفَعْ رَأْسَکَ، سَلْ تُعْطَهْ، اشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَأَرْفَعُ رَأْسِی، فَأَقُولُ: یَا رَبِّ، أُمَّتِی أُمَّتِی، فَیُقَالُ: یَا مُحَمَّدُ، أَدْخِلْ الْجَنَّهَ مِنْ أُمَّتِکَ مَنْ لَا حِسَابَ عَلَیْهِ مِنَ الْبَابُِ الْأَیْمَنِ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ، وَهُمْ شُرَکَاءُ النَّاسِ فِیمَا سِوَى ذَلِکَ مِنَ الْأَبْوَابِ وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، إِنَّ مَا بَیْنَ الْمِصْرَاعَیْنِ مِنْ مَصَارِیعِ الْجَنَّهِ لَکَمَا بَیْنَ مَکَّهَ وَهَجَرٍ أَوْ کَمَا بَیْنَ مَکَّهَ وَبُصْرَى»:[۲] «در روز قیامت من سرور مردم خواهم بود؛ می دانید چرا؟ خداوند اولین و آخرین انسان ها را در مکانی هموار و وسیع جمع می کند چنانکه صدا به همه ی آنها می رسد؛ در این هنگام خداوند کلماتی در حمد و ثنای خود به من الهام می کند که هیچکس پیش از من آنها را بر زبان نیاورده است. سپس گفته می شود: ای محمد، سرت را بلند کن، بخواه که به تو داده می شود، شفاعت کن که شفاعت پذیرفته می شود. پس سرم را بلند کرده و می گویم: پروردگارا، امتم، امتم؛ گفته می شود: ای محمد، آن گروه از امت ات را که حساب و کتابی ندارند، از دروازه سمت راست درهای بهشت وارد کن. و آنها با دیگر مردم در (ورود به بهشت از) سایر دروازه ها همراه می باشند. سوگند به کسی که جانم در دست اوست، فاصله ی درهای بهشت از یکدیگر، به اندازه ی فاصله بین مکه و هجر[۳] یا به اندازه فاصله بین مکه و بصری[۴] می باشد.»
- ایمان و باور به اینکه کسانی که مرتکب گناه کبیره شده اند، برای همیشه و جاودانه در دوزخ نمی مانند: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أَتَانِی آتٍ مِنْ عِنْدِ رَبِّی فَخَیَّرَنِی بَیْنَ أَنْ یُدْخِلَ نِصْفَ أُمَّتِی الجَنَّهَ وَبَیْنَ الشَّفَاعَهِ، فَاخْتَرْتُ الشَّفَاعَهَ، وَهِیَ لِمَنْ مَاتَ لَا یُشْرِکُ بِاللَّهِ شَیْئًا»[۵] و فرمودند: «شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی»:[۶] «فرستاده ای از سوی پروردگارم نزد من آمد و مرا در میان دو امر مخیر نمود: اینکه نیمی از امتم وارد بهشت شوند یا شفاعت را بپذیرم.
- پس شفاعت را برگزیدم و آن برای کسی خواهد بود که در حالی بمیرد که شریکی برای خداوند قرار نداده باشد». و فرمودند: «شفاعت من برای کسانی از امتم خواهد بود که مرتکب گناهان کبیره شده اند».
- ایمان به صراط: رسول خدا فرمودند: «یَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ یَوْمَ القِیَامَهِ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، ثُمَّ یَطَّلِعُ عَلَیْهِمْ رَبُّ العَالَمِینَ، فَیَقُولُ: أَلاَ یَتْبَعُ کُلُّ إِنْسَانٍ مَا کَانُوا یَعْبُدُونَ … وَیُوضَعُ الصِّرَاطُ، فَیَمُرُّونَ عَلَیْهِ مِثْلَ جِیَادِ الخَیْلِ وَالرِّکَابِ، وَقَوْلُهُمْ عَلَیْهِ سَلِّمْ سَلِّمْ»:[۷] «خداوند متعال در روز قیامت انسان ها را در زمین هموار و وسیعی جمع می کند سپس بر آنها وارد شده و می فرماید : «هرکس دنبال کند کسی را که عبادت کرده است … و(پل) صراط قرار داده می شود که برخی همچون اسب ها و سواری ها تندرو از آن می گذرند و سخن شان بر روی آن این است که می گویند: (پروردگارا) نجات، نجات».
[۱] – ترمذی: ۱۰۷۱؛ آلبانی در صحیح الجامع: ۷۲۶ آن را حسن دانسته است.
[۲] – مسند احمد:۹۶۲۱؛ بخاری :۷۰۷۲؛ مسلم: ۱۹۳
[۳] – هَجَر: ابن حائک می گوید: الهجر در لغت حِمیر و عرب عاربه به معنای «القریه» می باشد. و از این قبیل است هجرالبحرین. معجم البلدان، یاقوت حموی: ۵/۳۹۳؛ و گفته شده: بخش بحرین همگی هجر است که دیدگاه درست نیز همین است.
[۴] – بَصری: دو مکان از هم جدا می باشد. یکی در شام است در قلب دمشق که در میان اعراب از گذشته تا حال مشهور است. و مکان دیگری با این اسم «بُصری» از روستاهای بغداد در نزدیکی عُکبَر می باشد. اما مقصود مورد نظر در حدیث، همان بصری شام است. والله اعلم
[۵] – مسند احمد: ۱۸۷۹۲؛ ترمذی: ۲۴۴۱؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۵۶ آن را صحیح دانسته است.
[۶] – مسند احمد: ۱۳۲۴۵؛ ابوداود: ۴۷۳۹؛ ترمذی: ۲۴۳۵؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۳۷۱۴ آن را صحیح دانسته است.
[۷] – ترمذی: ۲۵۵۷؛ مسند احمد: ۸۸۰۳؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۸۰۲۵ آن را صحیح دانسته است.