برخی از بندگانم در حالی صبح می‌کنند که برخی نسبت به من مؤمن و برخی کافر شده‌اند(۱)

بخاری، باب: «الاستسقاء، قول الله تعالی: ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ ٨٢﴾]

۲۲- «عَنْ زَیْدِ بْنِ خَالِدٍ الجُهَنِیِّ رضی الله عنه قَالَ: صَلَّى لَنَا رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم صَلاَهَ الصُّبْحِ بِالحُدَیْبِیَهِ، عَلَى إِثْرِ سَمَاءٍ کَانَتْ مِنَ اللَّیْلَهِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ النبی  صلی الله علیه و سلم أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فَقَالَ لَهُمْ: هَلْ تَدْرُونَ مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: أَصْبَحَ مِنْ عِبَادِی مُؤْمِنٌ بِی وَکَافِرٌ، فَأَمَّا مَنْ قَالَ: مُطِرْنَا بِفَضْلِ اللَّهِ وَرَحْمَتِهِ، فَذَلِکَ مُؤْمِنٌ بِی، وَکَافِرٌ بِالکَوْکَبِ، وَأَمَّا مَنْ قَالَ: مُطِرْنَا بِنَوْءِ کَذَا وَکَذَا، فَذَلِکَ کَافِرٌ بِی، وَمُؤْمِنٌ بِالکَوْکَبِ».

۲۲٫ «زید بن خالد جهنی رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر  صلی الله علیه و سلم در صبحگاه یک شب بارانی در حدیبیه، بعد از اقامه‌ی نماز صبح به جمع حاضر رو کرد و خطاب به آن‌ها فرمودند: آیا می‌دانید پروردگارتان چه فرمود؟ یاران گفتند: خدا و فرستاده‌اش داناترند، فرمودند: خداوند می‌فرماید: «برخی از بندگانم وقتی صبح کردند، نسبت به من مؤمن و گروه دیگر کافر شدند، اما کسی که گفت: باران به فضل و رحمت خدا بر ما بارید، نسبت به من مؤمن و نسبت به ستارگان کافر شد. اما کسی که گفت: بارانی که بر ما بارید به سبب تقابل طلوع و غروب فلان ستاره و فلان ستاره بوده است، او نسبت به من کافر و نسبت به ستارگان مؤمن شد»([۱]).

 

[۱]– در روایتی که از نسائی وارد شده است، به جای «هَلْ تَدْرُونَ مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ؟» عبارت «أَلَمْ تَسْمَعُوا مَا قَالَ رَبُّکُمُ اللَّیْلَهَ؟» آمده است.

این که فرموده است: «أَصْبَحَ مِنْ عِبَادِی مُؤْمِنٌ بِی وَکَافِرٌ»، منظور از «کافر» یا کفران نعمت است و یا دچار شرک ‌شدن نسبت به خدا؛ زیرا برخی از مشرکان چنین معتقد بودند که بارش باران یا عدم آن در اثر طلوع و یا غروب برخی ستارگان است.

ابن العربی می‌گوید: امام مالک رحمه الله این حدیث را در باب الإستسقاء (طلب باران) به دو دلیل آورده است، یکی این که عادت عرب این بود که به ستارگان نگاه می‌کردند و منتظر بارش باران به سبب غروب بعضی از آن‌ها بودند، پس پیامبر  صلی الله علیه و سلم این ارتباط بین دل‌ها و ستارگان را قطع کرد؛ وجه دوم این که در زمان حضرت عمر رضی الله عنه مردم دچار قحطی شدند. امیرالمؤمنین رضی الله عنه به عباس فرمودند: چند روز به غروب ستارگان ثریا -که زمان باریدن باران است- مانده است؟ عباس جواب داد: ای امیرالمؤمنین! مردم چنین گمان می‌کنند که ستارگان ثریا که هفت روز در افق آسمان می‌مانند و این هفت روز تمام نمی‌شود که باران می‌بارد (تجربه نشان داده است که ظاهرشدن آن‌ها در آسمان برابر با زمان بارش است)، به حضرت عمر و عباس بنگرید که از ستارگان بحث می‌کنند و منتظر فرارسیدن آن‌ها در زمان‌شان هستند. سپس ابن عربی می‌گوید: هرکس چنین معتقد باشد که ستارگان عامل اصلی بارش باران هستند و در نتیجه منتظر بارش باران به آن‌ها باشد، نسبت به خدا دچار کفر شده است و هرکس همچنین معتقد باشد که به سبب چیزی که خداوند در آن‌ها قرار داده است، ستارگان عامل بارش باران هستند، بازهم دچار کفر شده است، زیرا خلق و امر تنها در دست قدرت خداست، همچنانکه خود به آن اشاره فرموده است: ﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُ﴾ اما اگر کسی منتظر تقابل غروب و طلوع ستارگانی باشد و چنین معتقد باشد که این عادتی است که خداوند جاری کرده است، (یعنی از راه تجربه برایش ثابت شده باشد، پس منتظر ظهورشان باشد)، هیچ مشکلی متوجه او نمی‌شود.

ظاهر عبارت در روایت نسائی که می‌فرماید: «مَا أَنْعَمْتُ عَلَى عِبَادِی مِنْ نِعْمَهٍ إِلَّا أَصْبَحَ طَائِفَهٌ مِنْ عِبَادِی بِهَا کَافِرِینَ» تمامی نعمت‌هایی را که خداوند به بندگانش بخشیده است، در برمی‌گیرد، خواه این نعمت باران باشد یا غیر باران، اما چون مهم‌ترین و اساسی‌ترین نعمت‌ها، آب است، پس کفران چنین نعمتی که اساس نعمت‌هاست، کفران تمامی نعمت‌ها محسوب می‌شود، به همین خاطر است که مخصوصاً از باران ذکر می‌شود و به این نعمت (آب) اشاره می‌کند و گرنه هر نعمتی کافر زیاد و شاکر کم دارد. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری].

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …