کافران ذمی تحت حمایت دولت اسلامی و بدون اینکه کسی به عقاید و دین آنها تعرض کند به سلامت زیسته اند، حتی در عهد نامه ای که پیامبر به هنگام ورود به مدینه نوشت به این حقیقت اشاره شده تا دستور و منهجی برای ارتباط [میان مسلمین و غیر مسلمین] باشد:
« هر یهودی که ما را پیروی کند یاری میشود و اسوه قرار میگیرد… دین یهودیان برای آنها و دین مسلمانان برای آنان… همسایه مانند خود انسان است نباید به آن ضرر وارد کند و یا گناه انجام دهد».
پیامبر هم آنان را در دین و اموالشان به حال خود گذاشت، همانگونه که با مسیحیان نجران چنین کرد. اصحاب پیامبر نیز پس از ایشان، همان روش را در برخورد و رابطه با غیرمسلمانان درپیش گرفتند.
از سخنان ابوبکر به برخی از مأمورانش این است: «شما در مسیر خود اقوامی را مشاهده میکنید که در صومعه ها برای خدا خلوت گزیدهاند، آنان را با هدفشان به حال خود واگذارید».
عمر نیز چنین وصیتی دارد: «من برای اهل ذمه توصیه به خیر میکنم که به عهد و پیمانشان وفا شود و با دشمنان پشت سر آنان جنگ شود و خارج از توان تکلیفی بر آنان گذاشته نشود».
خلیفه چهارم علی نیز میگوید: «… آنان که در ذمّه ما هستند، خونشان مانند خون ما و دیه های آن مانند دیه ماست…»