حافظ ابن رجب که نظر بعضی از تابعین را در مورد فضل این شب
( به طبقات الفقهاء شیرازی، ص (۱۱) مراجعه شود).
و جمع شدن در مساجد را بیان میکند، اظهار میدارد که استدلال آنها برای این کار بعضی
از آثار و روایتهای بنیاسرائیلی میباشد،
و چه وقت آثار و روایات بنیاسرائیلی میتواند دلیل و حجت بشوند؟!!!
و بیان میکند که مردم فضل و تعظیم این شب را گرفته و از آنها تقلید مینمایند، چه زمانی عمل تابعی حجت و دلیل است؟!
علمای معاصر کسانی که معتقد به فضل و بزرگی شب نیمه شعبان بودند نظر آن ها را ردش کرده اند، اگر چنانچه تفضیل دهندگان این شب دلیلی برای رأی خود داشتند در مقابل آنها ارائه میدادند،
اما هیچ دلیلی از طرف آنها ارائه نشده است،
به خصوص یکی از کسانی که رأی آنها را رد میکند
عطاء بن ابی رباح میباشد،
کسی که در زمان خود مفتی بود
(به طبقات الفقهاء شیرازی، ص ۱۱ مراجعه شود).
آن کسی که ابن عمر رضی الله عنهما در مورد او میگوید:
سؤالها را برای من جمع میکنید و از من میپرسید در حالی که ابن ابیرباح در میان شما وجود دارد؟
قول پیامبر صلی الله علیه وسلم که میفرماید:
«إن الله لیطلع فی لیله النصف من شعبان، فیغفر لجمیع خلقه، إلا لمشرک أو مشاحن».
سنن ابن ماجه، کتاب الصلاه، حدیث شماره:
۱۳۹۰، و بوصیری در زوائد ابن ماجه ۲/ ۱۰ گفته است:
اسناد این حدیث ضعیف است.
در این حدیث دلیلی بر فضل شب نیمه شعبان بر شبهای دیگر وجود ندارد، چون در صحیحین به صورت صحیح از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت و وارد شده است که فرموده است:
«ینزل ربنا تبارک وتعالی کل لیله إلی سماء الدنیا حین یبقی ثلث اللیل الآخر یقول: لکن یدعونی فأستجیب له، من یسألنی فأعطیه، من یستغفرنی فأغفر له».
(رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (۳/۲۹)،
حدیث شماره (۱۱۴۵) و
مسلم، کتاب صلاه المسافرین، حدیث ۷۵۸).