بحث و مناظره در قرآن کریم

  جدل در لغت به معنای مناظره قوی و توان­مندیِ بر آن می­ باشد؛ هم­چنین در مقابل دلیل، دلیل آوردن را، جدال گویند. مجادله هم به معنای مناظره می­ باشد. و در حدیث آمده است: «ما أوتی الجدل قوم إلا ضلوا»: (به هیچ قومی جدل داده نشد، مگر این­که گم­راه شدند). منظور از جدل در این حدیث، مناظره ­ی باطل به قصد غلبه ­ی بر شخص مقابل می ­باشد. اما اگر به نیت اظهار حق باشد، ستودنی و بجاست. به دلیل فرموده الله: {وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ}: (و با آنان به [شیوه‌اى‌] که نیکوتر است مجادله نماى)[۱]. با نگاهی به لفظ (جدل) و مشتقات آن در قرآن مجید، چنین به دست می­ آید که برخی از جدل ­ها نکوهیده وبرخی دیگر جایز، شرعی و ستوده شده می­ باشند.  جدلِ مشروع و مباح آن است که در مسیر دعوت به سوی الله و دفاع از حق صورت گیرد. الله رسولش را چنین مورد خطاب قرار می ­دهد: {ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ}: (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‌اى‌] که نیکوتر است مجادله نماى)[۲]. این نوع جدل، شرعی و ستودنی است و شرایطش عبارتند از:

* برای دفاع از حقّی باشد که شریعت آن را آورده است؛ و باید به آن دعوت داد.

* باید مطابق با کتاب الله و سنت و ادلّه ­ی آن دو باشد.

الله  می ­فرماید: {ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ}: یعنی با بیانِ حق، به هر کس که با ادلّه­ ی قرآن و سنت خواهان شناخت آن است. {وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ}: برای کسی که آگاهانه نافرمانی الله را می ­کند، باید او را به الله و روز قیامت تذکر داد. {وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن}: این بخش از آیه در حقِّ سرکشان لجوجی است که کافر و مشرک­اند. در مقابلِ این جدل و مناظره، مناظره ­ی مخالفِ با حق، مخالفِ با دلایل کتاب الله و سنت قرار دارد که نکوهیده و مردود است. هرگز به خاطر الله صورت نمی ­گیرد و دلایل این مناظره از قرآن و حدیث نیست.  مناظره­ گر برای دفاع از باطلِ خویش، جز تعارض و رویارویی با حق که توسط شرع آمده است هدف دیگری ندارد. آیاتی که جدل را به دلیل مخالفت با حق مذمت کرده و نکوهش می­کند عبارتند از:  {وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ}: (و به باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم؛ چگونه بود کیفر من؟)[۳].

{وَیُجَادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آَیَاتِی وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا}: (و کسانى که کافر شده‌اند، به باطل مجادله مى‌کنند تا به وسیله آن، حق را پایمال گردانند، و نشانه‌هاى من و آنچه را بیم داده شده‌اند به ریش­خند گرفتند)[۴].  {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلا هُدًى وَلا کِتَابٍ مُنِیرٍ}: (و از مردم کسى است که در باره الله بدون هیچ دانش و بى‌هیچ رهنمود و کتاب روشن­گری به مجادله مى‌پردازد)[۵].  {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ}: (و برخى از مردم در باره الله بدون هیچ علمى مجادله مى‌کنند و از هر شیطان سرکشى پیروى مى‌نمایند)[۶].  {مَا یُجَادِلُ فِی آَیَاتِ اللَّهِ إِلا الَّذِینَ کَفَرُوا}: (جز آنهایى که کفر ورزیدند [کسى‌] در آیات الله ستیزه نمى‌کند)[۷].  {الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آَیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ}: (کسانى که درباره آیات الله، بدون دلیلی که براى آنان آمده باشد مجادله مى‌کنند)[۸]. {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آَیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ}: (آیا کسانى را که در آیات الله مجادله مى‌کنند ندیده‌اى تا کجا منحرف شده­ اند؟)[۹]. {یُجَادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ یَنْظُرُونَ}: (با تو در باره حق  بعد از آن­که روشن گردید مجادله مى‌کنند. گویى که آنان را به سوى مرگ مى‌رانند و ایشان [بدان‌] مى‌نگرند)[۱۰]. {حَتَّى إِذَا جَاءُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ}: (تا آن­جا که وقتى نزد تو مى‌آیند و با تو جدال مى‌کنند، کسانى که کفر ورزیدند، مى‌گویند: «این [کتاب‌] چیزى جز افسانه‌هاى پیشینیان نیست»)[۱۱].

آیاتی که جدلِ مذموم را نکوهش می­ کند، عبارت­ اند از: {وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ}: (و به [وسیله‌] باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم؛ آیا [دیدی] چگونه بود کیفر من؟)[۱۲]. {وَلا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ}: (و از کسانى که به خویشتن خیانت مى‌کنند دفاع مکن)[۱۳].

{وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ}: (و برخى از مردم در باره الله بدون هیچ علمى مجادله مى‌کنند و از هر شیطان سرکشى پیروى مى‌نمایند)[۱۴].  {وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ}: (و در حقیقت، شیطان­ ها به دوستان خود وسوسه مى‌کنند تا با شما ستیزه نمایند)[۱۵].  {إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آَیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلا کِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِیهِ}: (در حقیقت، آنان که در باره نشانه‌هاى الله  بى‌آنکه دلیلی برایشان آمده باشد به مجادله برمى‌خیزند در دلهاشان جز بزرگ­ نمایى نیست آنان به آن [بزرگی که آرزویش را دارند] نمی ­رسند)[۱۶].

 مناظراتی که پیامبران پیشین الهی با اقوام خویش داشتند، در زمره ­ی مجادلات حقی است که شریعت آن­ ها را تأیید نموده است. هم­چنین مناظرات و جدال­ هایی که رسول الله با کفار و مشرکین داشته است از این دسته می ­باشد. بعضی از متکلمین گمان کرده ­اند حال آن­که به مجادله و مناظره امر شده است، این امر دلیل بر جوازِ آموزش و یادگیری علم کلام است؛ این حرف درست نیست. باطل بودن آن از روش و برنامه ­ی انبیاء پیشین فهمیده می­ شود. آنان هرگز علم کلام را نیاموختند و هرگز به دنبال آن هم نرفتند. و پیامبر ما محمد عربی صلی الله علیه وسلم اصلاً و ابداً در گفتمان­ها و نامه­ نگاریهای خویش با کفار و مشرکین، اصطلاحات و روش متکلمین را به کار نبرده است. لذا از عملکردِ تمام انبیاء علیهم الصلاه و السلام چنین برداشت می­ شود که جدل و مناظراتِ مورد نظرِ شرع با جدال و مناظرات متکلمین فرق دارد و مخالف آن است و از اصطلاحات آنان هم بسیار دور است.

آیاتی که دال بر مناظرات پیامبران الهی است:  {قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا}: (گفتند: «اى نوح، واقعاً با ما جدال کردى و بسیار [هم‌] جدال کردى)[۱۷].  {فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ}: (پس وقتى ترس ابراهیم برطرف شد و مژده [فرزنددار شدن‌] به او رسید، در باره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت‌] چون و چرا مى‌کرد)[۱۸]. {أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآَبَاؤُکُمْ}: (آیا در مورد اسم ­هایی که خود و پدرانتان آن­ها را نام­گذاری کرد­ید، با من جدال می­کنید)[۱۹].

اما در مورد جدال در عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم آیاتی به این مضمون آمده است:

 {هَا أَنْتُمْ هَؤُلاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا}: (هان، شما همانان هستید که در زندگى دنیا از ایشان جانب­دارى کردید)[۲۰].  {وَإِنْ جَادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ}: (و اگر با تو مجادله کردند، بگو: «الله به آنچه مى‌کنید داناتر است»)[۲۱]. {قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا}: (الله گفتار [زنى‌] را که در باره شوهرش با تو گفتگو و به الله شکایت مى‌کرد را شنید؛ و الله گفتگوى شما را مى‌شنود)[۲۲]. {وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ}: (و صاعقه‌ها را فرو مى‌فرستند و با آن­ها هر که را بخواهد، مورد اصابت قرار مى‌دهد، در حالى که آنان در باره الله مجادله مى‌کنند)[۲۳].

 

 

 

[۱]  لسان العرب، اثر ابن منظور ج ۱ / (ص ۵۷۱)، چاپ دارالمعارف.

[۲]  نحل / ۱۲۵٫

[۳]  غافر / ۵٫

[۴]  کهف /۵۶٫

[۵]  حج / ۸ و لقمان / ۲۰٫

[۶]  حج / ۳٫

[۷]  غافر / ۴٫

[۸]  غافر / ۳۵٫

[۹]  غافر / ۶۹٫

[۱۰] انفال / ۶٫

[۱۱] انعام / ۲۵٫

[۱۲] غافر / ۵٫

[۱۳] نساء / ۱۰۷٫

[۱۴] حج / ۳٫

[۱۵] انعام / ۱۲۱٫

[۱۶] غافر / ۵۶٫

[۱۷] هود / ۳۲٫

[۱۸] هود / ۷۴٫

[۱۹] اعراف / ۷۱٫

[۲۰] نساء / ۱۰۹٫

[۲۱] حج / ۶۸٫

[۲۲] مجادله / ۱٫

[۲۳] رعد / ۱۳٫

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …