داعی باید از مهارت کافی برخوردار باشد و با هر کس، به اندازه عقلش، سخن بگوید. پس اگر نزد روستاییان میرود، از مشکلات آنان و آنچه برایشان اهمیت دارد، سخن بگوید. اگر به دانشگاه میرود و میخواهد در جمع دانشجویان سخنرانی کند، باید با در نظر گرفتن فکر و اندیشه آنان، حرف بزند. و اگر در میان جمعی قرار گیرد که از او سواد کمتری دارند، در سطح آنان، سخن بگوید؛ زیرا هر گروه، مسایل خاص خودش را دارد.
بعنوان نمونه، روستانشینان گرفتار اموری مانند شرک، سحر و جادو و غیب گویی کاهنان و غلط خواندن نمازها هستند.
دانشگاهیان، با اندیشههایی مانند سکولاریزم، الحاد اندیشههای نو و شبهات پیرامون امور شرعی، مواجهند.
افرادی که از سواد کمتری برخوردارند، در میان آنان باید از انتخاب دوستان خوب، نیکی به والدین، غنیمت دانستن وقت، تلاوت قرآن و اموری مانند اینها صحبت کرد.
پس با هرکس باید به اندازه فکر، اندیشه، استعداد و تواناییهای ذهنیاش سخن گفت.
ببینید نبی اکرم صلی الله علیه وسلم با معاذ بن جبل طوری سخن میگوید که با سایر اعراب، آنگونه سخن نمیگوید. با معاذ بن جبل از علم و دانش، تأثیر آن، حفاظت دین خدا و حدود خدا سخن میگوید. در حالی که با سایر اعراب از توحیدی سخن میگوید که آنها را به بهشت میبرد. بهشتی که پهنای آن به اندازه پهنای آسمانها و زمین است.