با توجه به کتب اهل سنت آیا آیه ی ابلاغ در غدیر و در حق علی نازل شده است؟(۴)

راوی دوم:

عَطِیَّهَ الْعَوْفِیِّ (عطیه بن سعد بن جناده العوفى الجدلى القیسى الکوفى ، أبو الحسن)

قال أبو حاتم : ضعیف

رتبته عند ابن حجر :  صدوق یخطىء کثیرا ، و کان شیعیا مدلسا

رتبته عند الذهبی :  ضعفوه

و قال النسائى : ضعیف .

قال مسلم بن الحجاج : قال أحمد و ذکر عطیه العوفى ، فقال : هو ضعیف الحدیث . ثم قال : بلغنى أن عطیه کان یأتى الکلبى و یسأله عن التفسیر و کان یکنیه

بأبى سعید فیقول : قال أبو سعید ، و کان هشیم یضعف حدیث عطیه . تهذیب الکمال ۲۰/(۳۹۵۶).

 قال عبد الله بن أحمد: سمعتُ أَبی ذکر عطیه العوفی، فقال: هو ضعیف الحدیثالعلل (۱۳۰۶).

وقال عبد الله: قال أبی: وکان سفیان، یعنی الثوری، یضعف حدیث عطیه. العلل (۴۵۰۲).

قال البخارى : قال لى على عن یحیى ، و هو ابن سعید : عطیه ، و أبو هارون ،

و بشر بن حرب عندى سواء . و کان هشیم یتکلم فیه .

قال أبو زرعه : لین .

قال أبو بکر البزار : کان یعده فى التشیع

و قال الساجى : لیس بحجه ، و کان یقدم علیا على الکل.

این راوی شیعه وضعیف و مدلس بود و علی را بر کل دیگران برتری میداده است و انگیزه جعل چنین شان نزولاتی نیز معلوم میشود که چه بوده است.

پس حدیثی که شیعه به آن احتجاج کرده است و به ابی سعید الخدری نسبت داده شده است موضوع و باطل میباشد و هر عاقلی غیر از روافض میداند آمدن حدیثی در این کتاب دلیل بر صحت آن نمیباشد مگر بعد از بررسی سند آن.

باز از ابی سعید الخدری رضی الله عنه

شبهه ی شیعه:

 نزول آیه ابلاغ در غدیر در شان امیرمومنان-اسباب النزول واحدی

واحدی از علما بزرگ اهل تسنن و شاگرد ثعلبی می باشد . ذهبی او را امام علماء تاویل می داند ( سیر اعلام النبلاء ج ۱۸ ص ۳۳۹ – ۳۴۰ ).

وی به ۲ سند بیان می کند :

أخبرنا أبو سعید محمد بن علی الصفار قال : أخبرنا الحسن بن أحمد المخلدی قال : أخبرنا محمد بن حمدون بن خالد قال : حدثنا محمد بن إبراهیم الخلوتی قال : حدثنا الحسن ابن حماد سجاده قال : حدثنا علی بن عابس ، عن الأعمش وأبی حجاف ، عن عطیه ، عن أبی سعید الخدری قال : نزلت هذه الآیه – یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک – یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب رضی الله عنه .

ابو سعید خدری گفته است : این آیه : « ای پیامبر آنچه که از طرف خداوند بر تو نازل شده است ابلاغ کن» در غدیر خم و در باره علی بن ابی طالب نازل شده است.

أسباب نزول الآیات ، ص ۲۰۱ – ۲۰۲ ، اسم المولف : أبی الحسن علی بن أحمد الواحدی النیسابوری الوفاه ۴۶۸ ه ،ناشر : دارالاصلاح – الدمام ۱۴۱۲ ه / ۱۹۹۲ م  ، الطبعه : الثانیه ، تحقیق : عصام بن عبدالمحسن الحمیدان

 این عالم مشهور اهل تسنن خود را ملزم به بیان روایات صحیح در باب نزول آیات نموده و در مقدمه کتابش میگوید :

وأما الیوم فکل أحد یخترع شیئا ویختلق إفکا وکذبا ملقیا زمامه إلى الجهاله ، غیر مفکر فی الوعید للجاهل بسبب (نزول ) الآیه وذلک الذی حدا بی إلى إملاء هذا الکتاب الجامع للأسباب ، لینتهى إلیه طالبوا هذا الشأن والمتکلمون فی نزول (هذا) القرآن ، فیعرفوا الصدق ویستغنوا عن التمویه والکذب ، ویجدوا فی تحفظه بعد السماع والطلب .

امروز هر کسی سخنی جعل می‌کند و دروغی را در شان نزول آیات می بافد که نتیجه آن جز جهالت و نادانی نیست و در عاقبت این کار اندیشه نمی‌شود ، به همین جهت کتابی را نوشتم که شان نزول‌ها را در خود جمع کرده باشد تا جویندگان و دوست داران شان نزول‌ها راستی ها را در یابند و دروغ‌ها را بشناسند و گمشده خویش را در یابند .

أسباب نزول الآیات ، ص ۹ ، اسم المولف : أبی الحسن علی بن أحمد الواحدی النیسابوری الوفاه ۴۶۸ ه ،ناشر : دارالاصلاح – الدمام ۱۴۱۲ ه / ۱۹۹۲ م  ، الطبعه : الثانیه ، تحقیق : عصام بن عبدالمحسن الحمیدان

این سخن واحدی نشان از صحت روایت در مورد شان نزول آیه ابلاغ میباشد.

پاسخ:

تشیع از علم حدیث چیزی نمیدانند و نخواهند دانست و نمیخواهد هم بداند. حیله ی زشت و جاهلانه ی شیعه این است که به جای بررسی سند حدیث نویسنده ی کتاب را تعریف و تمجید میکند!!! حدیث آمده در این تفسیر نیز باز از طریق علی بن عابس و عطیه الکوفی میباشد که ضعیف هستند و در بالا توضیح داده شد.

شیخ البانی میگوید: :

فإن الواحدی لیس من أصحاب “السنن” عندنا ؛ کما تقدمت الإشاره إلى ذلک آنفاً ، وإنما هو مفسر من أهل السنه ؛ لا یلتزم فی روایته الأحادیث الصحیحه کما تقدم بیانه فی الحدیث السابق ، فمن عزا إلیه حدیثاً موهماً القراء بذلک أنه حدیث صحیح – کما فعل الشیعی هنا وفی عشرات الأحادیث الأخرى ، کما تقدم ویأتی – ؛ فهو من المدلسین الکذابین بلا شک أو ریب ! وقد عرفت حال إسناد الواحدی فی هذا

البانی میگوید واحدی از اصحاب سنن (مسند نویس) نبوده است بلکه او از مفسرین اهل سنت بوده و تمام روایات تفسیرش صحیح نیست همانطور که در حدیث مذکور حال اسناد روایت امده در تفسیر واحدی را دیدیم.

و آلبانی در  السلسله الضعیفه والموضوعه  ۱۰/ ۵۸۹ میگوید این روایت موضوع است

طریق دوم از ابن مسعود رضی الله عنه:

شبهه شیعه:

نزول این آیه در شان امیرالمومنین علیه السلام در کتب و کلام علمای اهل تسنن آمده است همانند صدیق حسن خان قنوچی.

وی از علمای متاخر اهل تسنن و دارای تفکرات سلفی بوده است و در نزد عامه علمای اهل تسنن و وهابیت دارای مقام رفیعی میباشد .

صدیق حسن خان در کتابش گفته :

عن أبی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیه یوم غدیر خُمّ فی علی بن أبی طالب، وعن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک إن علیّاً مولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته)

 

از ابوسعید خدری آمده است : این آیه (ابلاغ) در روز غدیر خم در شان علی بن ابی طالب نازل شد.

و از ابن مسعود آمده : در زمان رسول الله (این آیه را ) این چنین میخواندیم : اى پیامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، که علی مولای همه مومنان است ، را ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى .

فتحُ البیان فی مقاصد القرآن، ج ۴ ص ۱۹، اسم المؤلف:  أحمد أبو الطیب محمد صدیق خان بن حسن بن علی ابن لطف الله الحسینی البخاری القِنَّوجی الوفاه: ۱۳۰۷ هـ ، دار النشر : المَکتبه العصریَّه للطبَاعه والنّشْر، صَیدَا – بَیروت ۱۴۱۲ه / ۱۹۹۲ م، تحقیق : عَبد الله بن إبراهیم الأنصَاری

پاسخ:

در این کتاب روایات بدون سند ذکر شده اند. روایت ابی سعید الخدری از همان سلسله رجال های دیگر بوده که برای اختصار ذکر نکرده که در سند این روایات علی بن عابس و عطیه وجود دارند که هر دو ضعیف هستند.

سند دوم از طرف ابن مسعود میباشد که در هیچ کتابی سندی برای آن ذکر نشده است. تنها گفته شده  اخرجه ابن مردویه، کتاب ابن مردویه هم وجود ندارد و ما نمیتوانیم بر روایت منفردی که کسی دیگر آن را استخراج نکرده است غیر از ابن مردویه و ابن مردویه هم کتابش مفقود است و دیگران بدون سند نوشته اند اخرجه ابن مردویه تکیه کنیم و ولایت به این بزرگی را از روایات منفرد بدون سند ثابت کنیم. پس روایتی که منتسب به ابن مسعود میباشد سند ندارد و حتی در کتب شیعه نیز سندی برای این روایت وجود ندارد!!! اگر هست نشان بدهند.

چطور ولایت را از روایتی که هیچ سندی ندارد ثابت کنیم؟ آیا ما را ملتزم به پذیرفتن ولایتی میکنید که در قران نیامده و اگر هم در حدیث آمده باشد راویانش یا دروغگو هستند یا اصلا حدیث سلسله رجال ندارند؟؟؟!!!

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …