باغچه های مرگ

اما اهل موسیقی و ترانه هنگام مرگ دچار سختی و بلایی دشوار می‌شوند…
ابن قیم می‌گوید: مرگ مردی از اهل غنا و آلات طرب فرا رسید…
هنگامی که جان کندنش سخت شد به او گفتند: بگو لا اله الا الله…
اما او شروع به تکرار ابیاتی از ترانه‌ای کرد…
باز او را تلقین کردند: بگو لا اله الا الله…
او اما همان ترانه را تکرار می‌کرد و می‌گفت: تنتنا… تنتنا…
تا آنکه روحش از بدن خارج شد در حالی که ترانه می‌خواند!.
اما اهل آن جنایت بزرگ…
آنان که یاران شیطان و دشمنان خدایند..خصم مومنانند و برادر کافران…
کسانی که با فرعون و هامان محشور می‌شود و همراه آنان در آتش زیر و رو می‌شوند…
آنان تارکان نمازند…
و میانِ انسان و کفر و شرک همین ترک نماز است…
حالِ آنان هنگام مرگ، و پس از آن بدتر و وحشتناک‌تر است…
ابن قیم می‌گوید: شخصی که در زندگی خود اهل معصیت و کوتاهی در امر دین بود، در بستر وفات افتاده بود…
هنگام مرگ اطرافیان نزد او آمدند و خدا را به یاد او آوردند و گفتنِ لا اله الا الله را به او تلقین نمودند…
او در این حال به سختی جلوی اشک‌هایش را می‌گرفت…
سپس هنگامی که روحش از بدن خارج می‌شد با صدای بلند گفت: بگویم لا اله الا الله؟
لا اله الا الله به چه درد من می‌خورد که یادم نمی‌آید برای خدا یک نماز گزارده باشم!!.
سپس جان داد…

(عنوان کتاب:باغچه های مرگ، مؤلف:دکترمحمدالعریفی)

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …