در بین فقهاء متأخر این ادّعای متعصب و خطرناک که زمان اجتهاد تمام شده است، شایع است و باب اجتهاد بعد از قرن چهارم تا روز قیامت، مسدود شده است، سلسله طلایی و با ارزش مجتهدان امت اسلامی قطع شده و از بین رفته است، تا روز قیامت هیچ کس را نمیتوان یافت که بتواند به درجه اجتهاد برسد، و حتماً باید از علما و مجتهدان پیشین، تقلید کند، و هیچگاه اجازه مخالفت با آنان را ندارد، و نهایت کاری که میتوانند علما متاخر انجام دهند، ترجیح و برتری دادن بعضی از گفتههای علما ء پیشین بر بعضی دیگر است البته در ضمن مذهبی بودن. یعنی باید تابع یکی از مذاهب اربعه باشد در ضمن این خصوصیت میتواند قول یا اقوال بعضی از علما متقدم را بر بعضی دیگر ترجیح و برتری دهد.
و نتیجه و آثار طبیعی این ادعا همان شایع شدن تقلیدی است که چندین قرن است با تمام فشار بر مسلمانان وارد شده است ومسلمانان را دچار عقب ماندگی و انحطاط علمی کرده است و طرفداران کتاب«اجتهاد و المجتهدون» بسیار حواشی این فکر زمزمه و خُرخُر میکنند همانگونه که گفته دکتر البوطی نیز به این نتیجه ختم میشود، و این طرزفکر را از بسیاری از کسانی که با دعوت کنندگان سنّت، دشمنی و کینه دارند، شنیدهایم، و بعضی از آنان به ظاهر اجتهاد را جایز میدانند ولی در عمل با آن محاربه و جنگ میکنند، و هرگاه نام مجتهدی را میشنوند، اجتهاد او را انکار کرده و ادعا میکنند که او صلاحیت اجتهاد را ندارد و بر او طعنه میزنند. و او را مسخره میکنند، و به حق یا ناحق از او درخواست منابع و مراجع میکنند، برای او از کاه کوه میسازند، فهرست و لیستی طولانی، عریض از شرایطی که ادّعا میکنند بودن آنها در مجهتد واجب است، جلوی او قرار میدهند، شرایطی که حتی یک صدم آنها در اصحاب رضی الله عنه و یاران مجتهد رسول الله صلی الله علیه وسلم نبوده است.ما معتقدیم که منع اجتهاد بعد از قرن چهارم هجری بنابر دلایل زیادی، در اصل فکری باطل و ریشه ای فاسد دارد.
` اولاً: اجتهاد امری است که خداوند عز و جل ـ آن را تشریع کرد و امت اسلامی را به آن رهنمود کرده است وآن را در مرتبه چهارم از مصادر و منابع و مراجع شریعت اسلامی قرار داده است که عبارتند از: کتاب (قرآن)، سنّت، اجماع و قیاس (که از مهمترین شعبههای اجتهاد است) و برای هیچ کس جایز نیست که ذره ای هر چند کوچک و کم از دین الله – جل جلاله – را تغییر دهد چه رسد به اینکه کسی بخواهد اصلی از اصول دین را باطل کند و مصدر و مرجعی از مصادر شریعت اسلامی را حرام بداند؟ مشخص است که قانون گذاری یکی از خصوصیات و افعال خداوند تبارک و تعالی بوده، و از صلاحیت انسان خارج است،
` دوماً: همانا بستن باب اجتهاد و یا تعطیل کردن آن، منع و یا تحریم وسعت و عظمت رحمت خداوند تبارک و تعالی بر امت اسلامی بوده و دلیلی است بر اینکه با اینکار ادّعای آگاهی بر غیب را دارند بدین شکل میخواهند بگویند: بعد از قرن چهارم هیچ کسی یافت نمیشود که صلاحیت اجتهاد را داشته باشد، آنان از کجا این موضوع را میدانند؟ و شناخت و آگاهی آن را از کجا بدست آوردهاند؟ آیا خداوند – عز و جل – آنان را باخبر کرده است به اینکه بعد از قرن چهارم، هیچ مجتهدی را خلق نخواهد کرد؟
﴿إِنۡ عِندَکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢ بِهَٰذَآۚ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ۶٨﴾ [یونس: ۱۰]. «شما ای (مشرکان) هیچگونه دلیل وبرهانی بر این (ادعای خود) ندارید. آیا چیزی را به خدا نسبت میدهید که از آن آگاهی ندارید؟»
درست است، همانطور که در بعضی از احادیث صحیح وارد شده حالت و وضعیت دینی مردم با گذشت زمان ضعیف شده و کم میشود ولی این وضعیت عمومی است نه فردی، و این عقب نشینی عمومی یا برگشت ضعف عمومی: شامل همه افراد یا عموم انسانها نمیشود بلکه از طرف عموم خاصی پیش میآید همانطور که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«مثل أمتی مثل المطر لایدری أوله خیر أم آخره»[۱]
(مثل امت من بمانند باران است که شخص نمیداند اول آن خیر است یا آخر آن) در عصر انحطاط دینی و علمی افراد نابغه مشهور، برجسته، بسیار متفکر و علما بزرگی در مقایسه با امامان مجتهد سابق وجود دارند که از لحاظ علم وفقه و باهوشی، تیزهوشی و اخلاص، در درجه پایین تری قرار ندارند یا کمتر نیستند.و از آنچه که ابن حزم، النووی و العز بن عبدالسلام و ابن دقیق العید، و ابن تیمیه، و ابن القیم و ابن حجر و ابن کثیر و الذهبی – رحمهم الله تعالی – و غیر از اینها که نسبت به زمان ما فاصله ندارند، خبر دادهاند در مقایسه با آنچه که علما متقدم از آن خبر دادهاند. دردرجه پایین تر قرار ندارند. پس امت اسلام – به شکر الله تعالی – امتی است که خداوند به او رحم کرده و به اذن و اراده الله – جل جلاله – هیچ وقت برکت، علم و اجتهاد از او قطع نخواهد شد، بهترین امتها بوده و گرامیترین آنها نزد الله -تبارک وتعالی- میباشد، همانطور که رسول الله صلی الله علیه وسلم در توضیح و تفسیر این آیه کریمه: ﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّهٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾ [آل عمران: ۱۱۰]. «شما بهترین امت هستید که برای هدایت مردمان خارج شده اید».
میفرماید: «أنتم تتمّون بسبعین أمه أنتم خیرها وأکرمها علی الله تعالی»[۲] میفرماید: «شما هفتادمین امت هستید و بهترین آنها و گرامیترین شان به نزد الله- تبارک و تعالی- میباشید».
اکرام خداوند- تبارک و تعالی – و رحمت و بخشش و فضل او نسبت به این امت اقتضا میکندکه نعمت خدواند بر این امّت استمرار و ادامه داشته باشد که یکی از مهمترین این نعمتها، نعمت اجتهاد است چیزی که ادامه دین و مصلحت کار و حل مشکلات امت به آن بستگی دارد.
` سوماً: بحقیقت اجتهاد برای بقای شریعت اسلامی و وجود آن و استمرار و دوام بر آن، ضروری و لازم است، بخاطر اینکه اتفاقات و حوادث جدید نامحدود بوده امّا نصوص شرعی (آیات و احادیث) محدود و محصور هستند، و نمیتوان نصوص محصور و محدود شرعی را با اتفاقات و حوادث نامحدود و غیر محصور، پیوند و ارتباط داد.
لذا یکی از حکمتهای خداوند عز وجل – آن است که برای مسلمانان، اجتهاد را تشریع کرده است تا بواسطه آن بتوانند احکامات اسلامی را از نصوص شرعی و قواعد عمومی آن، استنباط و استخراج کرده و مسائل و موارد مشابه و همانند را با هم قیاس کنند. حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در رابطه با بعضی از امور، خود اجتهاد کردهاند، و اصحاب و یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم و تابعین نیز اجتهاد کردهاند. پس اجتهاد امری است که سلف صالح و بهترینهای امت نیز آن را انجام دادهاند، بر ما واجب است که از راه و روش و طریقه آنان پیروی کنیم. وراست گفته است که:
وکل خیر فی اتباع من سلف |
و کل شر فی ابتداع من خلف |
هر خیر و نیکی در تبعیت کردن از سلف صالح است و شر و بدی در پیروی از بدعتهای علما و خلف است.
۱-این را ترمذی روایت کرده است و آن را حسن دانسته. و شیخ ما در تعلیق آن گفته که با آن سند صحیح است
۲- بروایت ترمذی و وابن ماجه و دارمی. وشیخ ما نیز آن را حسن قرار داده است.