ابر تاریکی و جهالت سراسر آسمان گیتی را فرا گرفته بود. ایران، هند، مصر و اروپا تاریک خانه دنیا شده بودند. قبول حق به جای خود، بلکه در این سرزمین وسیع کره خاکی یک متر زمین هم وجود نداشت که در آنجا کسی بتواند نام خدای واحد را به طور خالص بر زبان آورد. هنگامی که حضرت ابراهیم علیه السلام در «کلدان» ندای توحید و یکتاپرستی را سر داد، با شعلههای سرکش آتش مواجه شد؛ برای دعوت حق به مصر آمد، ناموس وی به خطر افتاد؛ به سرزمین فلسطین رسید، احدی به دعوت وی اعتنایی نکرد؛ هرکجا که نام خدا را بر زبان میآورد، فریاد خداپرستیاش در میان هیاهو و شورش بتپرستی و شرک خفه میشد. صفحه گیتی با نقشهای باطل پوشیده شده بود، نیاز به یک برگ ساده، بیرنگ و خالی از هرنوع نقش و نگاری بود که بر آن نشان امتیاز حق، ثبت شود. این بزرگ زرین فقط در صحرای ویران حجاز به چشم میخورد که با داغ ننگ تمدن و عمران باطل هیچگاه داغدار نشده بود. حضرت ابراهیم علیه السلام حضرت هاجره و اسماعیل را به سرزمین اعراب آورد و آنان را در آنجا اسکان داد، حضرت ساره (چنانکه در تورات مذکور است) پس از مدتی وفات نمود. حضرت ابراهیم به مکه آمد، حضرت اسماعیل به سن جوانی رسیده بود، برای اعلام حق همنوایی نوایی برای ابراهیم پیدا شد، هردو باهم یک خانه را بنیاد نهادند([۱]).
﴿وَإِذۡ یَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَیۡتِ وَإِسۡمَٰعِیلُ﴾ [البقره: ۱۲۷].
چون خانه ساخته شد وحی الهی ندا داد:
﴿وَطَهِّرۡ بَیۡتِیَ لِلطَّآئِفِینَ وَٱلۡقَآئِمِینَ وَٱلرُّکَّعِ ٱلسُّجُودِ ٢۶ وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ ٢٧﴾ [الحج: ۲۶-۲۷].
«و خانه مرا برای طوافکنندگان، رکوعکنندگان، ایستادگان و سجدهکنندگان پاک گردان و میان مردم آواز بده برای حج تا بیایند نزد تو پیاده و سوار بر شتران لاغری که از راههای دور میآیند».
در آن موقع ابزار و وسایل پخش اعلامیه و اطلاعیه وجود نداشت، ناحیه اطراف مکه سرزمین ویرانی بود. تا فرسنگها نشانی از وجود آدمیان نبود، آواز ابراهیم به خارج از حدود حرم نیز نمیرسید. اما میبینیم که همان صدای معمولی در طول تاریخ از کجا تا کجا رسید، تا مشرق و مغرب و تا شمال و جنوب و از زمین تا آسمان! علامه ازرقی در کتاب تاریخ مکه نوشته است: مساحت خانه کعبه که حضرت ابراهیم آن را تعمیر کرد به قرار ذیل بود:
ارتفاع: از زمین تا سقف، ۹ گز،
طول: از حجر اسود تا رکن شامی ۳۲ گز،
عرض: از رکن شامی تا غربی ۲۲ گز.
چون بنای خانه کعبه ساخته شد، حضرت ابراهیم به حضرت اسماعیل فرمود:
«فرزندم! یک قطعه سنگی بیاور تا در جایی که از آنجا طواف میبایست شروع شود، قرار دهم».
در تاریخ مکه موسوم به «الأعلام بأعلام بیت الحرام» مذکور است:
«فقال إبراهیم لاسماعیل علیهما الصلواه والسلام: یا إسماعیل! ایتنی الحجر أضعه حتى یکون علماً للناس یبتدون منه الطواف».
«پس حضرت ابراهیم به حضرت اسماعیل گفت: سنگی بیار تا در جایی نصب کنم که مردم از آنجا طواف را آغاز کنند».
این خانه خدا، به گونهای ساخته شده بود که نه سقفی داشت و نه دروازهای. هنگامی که تولیت خانه کعبه به «قصی بن کلاب» سپرده شد، وی بنای قدیمی را تخریب و مجدداً آن را بازسازی و بر سقف آن چوب خرما قرار داد([۲]).
به برکت و کشش معنوی خانه کعبه مردم رفته رفته به اطراف آن آمده و سکونت گزیدند؛ چنانکه قبل از همه افراد قبیله «جرهم» در آن حول و حوش ساکن شدند. «مضاض بن عمرو جرهمی» از نامداران و سران آن قبیله بود، حضرت اسماعیل با دختر وی ازدواج کرد و صاحب دوازده فرزند شد که اسامی آنها در تورات مذکور است. بیشتر اعراب از نسل «قیدا» هستند.
بعد از وفات حضرت اسماعیل فرزند بزرگتر وی «نابت» متولی خان کعبه شد و بعد از وفات وی، جد او «مضاض» این منصب را بدست آورد و تولیت خانه کعبه از خاندان اسماعیل خارج گردید و به خاندان «جرهم» رسید؛ ولی بعداً قبیل «خزاعه» بر آن مسلط شد و تا مدتی همین خاندان عهدهدار این منصب بودند و خاندان حضرت اسماعیل برای آنان مزاحمتی ایجاد ننمودند. زمانی که دوران تولیت قصی بن کلاب فرا رسید، حق آبایی و اجدادی خود را به دست آورد. چنانکه تفصیل آن بعداً ذکر خواهد شد. اولین کسی که بر حرم خانه کعبه غلاف انداخت، «اسعد تبّع» پادشاه حمیری یمن بود، در یمن چادرها تهیه شده بود. در زمان قصی بن کلاب تمام قبایل موظف به پرداخت مالیات بودند تا هزین تهی غلاف خانه کعبه از آن محل تأمین شود. «علامه ازرقی» نوشته است: رسول اکرم صلی الله علیه و سلم نیز بر خانۀ کعبه غلاف انداخت، یکی از راویان این روایت واقدی است([۳]).
خانه خدا، نیازی به جاسازی نقش و نگار و طلا و نقره نداشت، ولی این عمل از لوازم پیشرفت و ترقی مال و حکومت قلمداد میشد، لذا هنگامی که حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه خلیفه مسلمین شد، بر ستونهای خانۀ کعبه خشتهای طلایی قرار داد. عبدالملک بن مروان در زمان حکومت خود سی و شش هزار اشرفی برای این منظور فرستاد. امین الرشید هیجده هزار اشرفی نذر کرد تا چهار چوب درب و غیره از طلا ساخته شوند، در اعلام «تاریخ مکه» طلاکاریهای خانه کعبه در زمانهای مختلف با تفصیل بیان شده است؛ چون بیان این وقایع مربوط به زمانهای پس از دوران نبوت و از موضوع کتاب ما خارج است، به شرح آن پرداخته نمیشود. حقیقت این است که بر قرص خورشید نیازی به طلاکاری نیست.
[۱]– طبق بیان محققین، حضرت ابراهیم بنای منهدم و بینشان خانه کعبه را دوباره بنیان گذاشت. برای توضیح بیشتر، به کتاب سیرۀ النبی ج – پنجم، باب حج، تحت عنوان کعبه و مکه مراجعه شود. (سلیمان ندوی)
[۲]– اعلام به نقل از کتاب «النسب» ابن بکارو و ابن ماوردی.
[۳]– حضرت عمر رضی الله عنه در زمان خلافت خود، غلاف «قبطی» بر خانه کعبه قرار داده بود که در مصر ساخته میشد، پس از وی معمول شد که هر خلیفهای در عهد خلافت خود بر کعبه غلاف میپوشانید. بنو امیه غلاف ابریشمین مأمون الرشید هرسال سه غلاف به خانه کعبه میپوشانید، در زمان حج «دیبای احمر» در ماه رجب «غلاف قبطی» و در عید الفطر «دیبای سفید» میپوشانید؛ هنگامیکه در مصر «سلطان صالح ابن السلطان قلاون» پادشاه شد دو قصبه در مصر برای تأمین هزینۀ غلاف وقف کرد، زمانیکه خاندان ترک در قسطنطنیه آغاز حکومت کردند، «سلطان سلیمان» چند قصبه دیگر به موقوفات اضافه کرد، (اعلام با علام بیت الله الحرام) تاریخ غلاف گذاشتن بر خانۀ کعبه مفصلاً در «فتوح البلدان» بلاذری و «تاریخ مکه» ازرقی و «معجم البلدان» و غیره مذکور است، ما از آخرین تألیف استفاده کردهایم که از تمام آنها جامعتر و بعد از آنها نوشته شده است.