باب الآیات المُأوَّلَهِ بقیام القائم (۹)

در حدیث پنجاه و هفت از قول «أبی‌الجارود([۱])» منحرف فاسد المذهب می‌گوید امام باقر علیه السلام فرمود: اگر شما این أمر را (کدام أمر را؟ أنتظار را یا خود قائم را؟) رها کنید خدا آن را (یا او را) رها نمی‌کند! چرا کراچکی آن را در کتابش آورده و چرا مجلسی آن را نقل کرده، معلوم نیست. سپس مجلسی حدیث ۹۱ باب ۱۶۵ أصول کافی را به عنوان تأیید آورده است! درباره سند و متن روایت مذکور به اندازه لازم در تحریر دوم کتاب «عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول» (ص ۷۰۵ به بعد) سخن گفته‌ایم. (مراجعه شود). بنابه این روایت امام درباره آیه: ﴿فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلنُّورِ ٱلَّذِیٓ أَنزَلۡنَا﴾ [التَّغابُن: ۸]. «(ای کافران)([۲]) پس به خداوند و فرستاده‌اش و نوری که فرو فرستاده‌ایم ایمان آورید». فرموده مراد از ﴿ٱلنُّورِ﴾ امام است و مراد از ﴿ٱلۡکَٰفِرُونَ﴾ در مقطع آیه ۸ سوره صفّ «کافران به ولایت علی» است. می‌گوییم نزول سوره صفّ قبل از سوره مائده (یعنی به قول شما قبل از اعلام ولایت إلهی علیّ) بوده، پس چگونه مردم به ولایت آن حضرت کفر می‌ورزیدند؟! صرف نظر از این، اگر مراد از «نور» امام است، امام چگونه نازل شده؟ مگر امام نازل می‌شود؟ ما تاکنون  شنیده بودیم که امام نصب می‌شود و نمی‌دانستیم که امام نازل می‌شود!! پس چرا کافران نپرسیدند امامی که نازل شده کیست و ما که تاکنون او را نمی‌شناختیم پس چگونه به او کفر ورزیده‌ایم؟! زیرا در آن زمان هنوز امامی معرّفی نشده بود درحالیکه ﴿أَنزَلۡنَا﴾ «نازل کردیم» ماضی و متعلقی به گذشته است چگونه ممکن است امام بگوید مراد از «نور» امام است و نداند که خدا مکرّراً کُتُب آسمانی را «نور» وصف نموده، مثلاً فرموده: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَکُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ نُورٗا مُّبِینٗا ١٧۴﴾ [النساء: ۱۷۴]. «ای مردم شما را از جانب پروردگارتان دلیل و برهانی آمده و نوری آشکار به سوی شما فرو فرستادیم». و یا فرموده: ﴿فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾ [الأعراف: ۱۵۷]([۳]). «پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ و گرامی داشته و او را یاری کردند و از نوری که همراه او نازل گردیده پیروی کردند، ایشان همان رستگارا‌ن‌اند». و همچنین ایمان به کتب آسمانی واجب شمرده و در وصف متّفین فرموده: ﴿ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ﴾ [البقره: ۴]. «کسانی که به آنچه به سوی تو نازل شده و به آنچه که پیش از تو نازل گردیده، ایمان می‌آورند». ولی ایمان به امام را از واجبات نشمرده است. (فتأمّل)

×۱۷- ﴿وَأُخۡرَىٰ تُحِبُّونَهَاۖ نَصۡرٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتۡحٞ قَرِیبٞۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٣﴾ [الصّفّ: ۱۳]. «و (نعمت و بشارت) دیگری که دوستش می‌دارید،و یاوری از جانب خدا و پیروزی نزدیک است و مؤمنان را بشارت ده» که شیخ طبرسی نیز در «مجمع البیان» آن را پیروزی بر مشرکین قریش و فتح مکّه دانسته است. ولی علیّ بن ابراهیم برخلاف تمام مفسّرین می‌گوید: ﴿وَفَتۡحٞ قَرِیبٞۗ﴾ یعنی پیروزی قائم!! انسان در جواب این بافته چه بگوید؟ براستی آیا معقول است که قرآن به أصحاب پیغمبر بگوید: ای مؤمنین اگر ایمان بیاورید و جهاد کنید، قائم پیروز خواهد شد؟!! آیا أصحاب نمی‌پرسند قائم کیست؟ کجاست؟ و فتح او چه وقت است؟ و جواب بشنوند که قائم، نواده دهم پیامبر شما و فتح او هزاران سال پس از مرگ شماست!!! ﴿فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا یَکَادُونَ یَفۡقَهُونَ حَدِیثٗا﴾.

۱۸ و ۶۴-([۴]) ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَ إِمَّا ٱلۡعَذَابَ وَإِمَّا ٱلسَّاعَهَ فَسَیَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ شَرّٞ مَّکَانٗا وَأَضۡعَفُ جُندٗا﴾ [مریم: ۷۵]. «تا آنگاه که آنچه وعده داده می‌شوند، ببینند یا عذاب (این جهانی) و یا عذاب (آن جهانی) را و بزودی بدانند چه کسی را جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوانتر است». و ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعۡلَمُونَ مَنۡ أَضۡعَفُ نَاصِرٗا وَأَقَلُّ عَدَدٗا ٢۴﴾ [الجِنّ: ۲۴]. «تا آنگاه که آنچه وعده‌ داده می‌شوند، ببینند، پس بزودی بدانند چه کسانی را یارانی ناتوانتر و به شمار کمتر است». سوره مریم و سوره جنّ از سُوَرِ مکّی قرآن است که نمی‌توان آنها را با قائم الزّمان تطبیق نمود. بنا به آیه ۷۳ سوره مریم هنگامی که آیات روشن خدا بر کفّار خوانده می‌شود به مؤمنین می‌گویند: ﴿أَیُّ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ خَیۡرٞ مَّقَامٗا وَأَحۡسَنُ نَدِیّٗا﴾ «کدام یک از این دوگروه (کافر و مؤمن) را مقامی بهتر و انجمنی نیکوتر است؟». و چون در مکّه جمعیّت و توان خود را بیشتر می‌دیدند به آیات قرآن بی‌اعتنا بودند و مسلمین را تحقیر می‌کردند و آیه مورد نظر ما در جواب آنهاست. شیخ طبرسی نیز در «مجمع البیان» ذیل آیه ۲۴ سوره جن فرموده مراد از ﴿…وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ…﴾ [الجن: ۲۳]. «و هرکه از (فرقان) حقّ و پیامبرش سرپیچی کند». کفّاری هستند که به زیادی گروه خود و کم شمار بودن مسلمین تفاخر می‌کردند و خداوند در جواب آنها فرموده که بزودی أوضاع معکوس خواهد شد. أمّا عدّه‌ای از ضعفا از  قبیل «سلمه بن خطّاب البراوستانی و علیّ بن أبی‌حمزه بطائنی»([۵]) و یا أحمقی چون علیّ بن ابراهیم می‌گویند وعده خدا خروج قائم است!! آیا از نظر قرآن کفّار قریش آنقدر عمر می‌کنند که تا قائم خروج کند؟!. و در زمان قائم نتیجه استهزایشان را ببینند؟!! آیا خدا -نَعوذُ بالله- این چنین سست و بی‌مناسبت سخن می‌گوید! یا اینکه ضُعَفا و مجروحین دروغ می‌بافند؟! أفلا تعقلون؟.

۱۹- ﴿إِنَّهُمۡ یَکِیدُونَ کَیۡدٗا ١۵ وَأَکِیدُ کَیۡدٗا ١۶ فَمَهِّلِ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَمۡهِلۡهُمۡ رُوَیۡدَۢا ١٧﴾ [الطارق: ۱۵-۱۷]. «همانا ایشان جدّا نیرنگ می‌کنند من نیز تدبیر (نهایی) می‌کنم پس کافران را مهلت ده و اندک زمانی آنا را فروگذار». سوره طارق مکّی است و خدا تهدید کرده کفّار را که با رسول او نیرنگ می‌کردند أمّا علیّ بن ابراهیم أحمق گفته مراد آن است که خدا قائم را برانگیزد تا از زورگویان و طواغیت قریش و بنی‌أمیّه انتقام بگیرد و نمی‌داند که بنی‌أمیّه منقرض شدند أمّا قائمی ظهور نکرد!([۶]).

[۱]– وی در صفحه ۸۰ کتاب «عرض اخبار اصول…» معرّفی شده است.

[۲]– در سوره تغابن از آیه ۵ تا ۱۰ سخن درباره کفّار است.

[۳]– و همچنین بنگرید به [الأنعام: ۹۱] [المائده: ۱۵ و ۴۴ و ۴۶] [الشّوری: ۵۲] و… .

[۴]– خبر ۶۴ قسمت‌هایی از حدیث ۹۰ و ۹۲ باب ۱۶۵ کافی است که مجلسی هردو را ضعیف دانسته است.

[۵]– برای آشنایی با این دو، رجوع شود به «عرض اخبار اصول…» ص ۱۳۳ و ۱۶۵ و ۴۷۳٫ بطائنی که «واقفی» بود و أئمّه پس از حضرت کاظم  علیه السلام را قبول نداشت چگونه برای پسر حضرت عسکری روایت نقل می‌کند!! (فلاتجاهل). کسانی که از «واقفیّه» اخباری درباره امام غائب نقل می‌کنند باید جوابگوی این سؤال باشند. (فتأمَّل).

[۶]– ر.ک. کتاب حاضر، ص ۱۰۸ ، (نکته اوّل)

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …