ای پنـاهِ عاصـیـان سـویـت پـنـاه آوردهام
کـردهام بیحـد خـطـا و الـتـجـا آوردهام
بـودهام سـرگـشتـه تـِیـه ضـلالـت سالـها
این زمان رو سوی خورشید هُدی آوردهام
هست ما را در جهان جانی و ای جانِ جهان
آن هم از تو، چون توان گفتن فدا آوردهام
تـو طـبـیـبِ عالـمی، مـن، دردمنـد دلفگار
رو بــه درگـاهـت بـه امـیـد دوا آوردهام
زادره بُردن به درگـاهِ کـریـمان ناسـزاست
شــادم ار رو بـر درت بـیزادِ راه آوردهام
کوه بر دوش از گناه و رخ زخجلت همچو کاه
دارم امّــیـدِ زوالِ کــوه و کــاه آوردهام
شستَنش را یک نَم از دریای لُطفت بس بود
گـرچه دیـوانی چو روی خود سیاه آوردهام
مقاله پیشنهادی
دنیا، اینگونه آفریده شده است
روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …