ای پدر: پیروان مذهب بر این باور مانده اند که

ای پدر:پیروان مذهب  بر این باور مانده اند که
ما مردم عوام الناس هستیم « نمی فهمیم » نمی توانیم عربی ، صرف ، نحو ، معانی ، منطق را بخوانیم و بعد سراغ قرآن برویم ، از میان مراجع یکی را انتخاب می کنیم ، او تحقیق می کند و ما تقلید .
دینداران می آموختند که مطیع کتابی باشند که پیروان را دعوت به بصیرت و بنیائی می کند :
قُلْ هَذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إلَی اللهِ عَلَی بَصِیرَهٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِی (یوسف / ۱۰۸ )
یعنی : بگو این راه من است که مردم  را به سوی خدا دعوت می کنم با بصیرت(بینش وعلم) ، و پیروانِ مــن(نیز چنین می کنند) .
اینان بر مبنای :فَبَشِر عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه(زمر/۱۸) = پس به (آن ) بندگانم مژده ده ، کسانی که همه سخن (ها) را می شنوند ، آنگاه از بهترینش پیروی می کنند .
یعنی : مردم را دعوت به تحقیق می کردند .
ای پدر:اگر می بینی اکثر بشرهای امروزی مجبور شده اند که مذاهب را هم کنار بزنند و به علم متکی شوند ! به این علّت بود که دیدند مذهب با علم سازش ندارد ! و کمتر کسی می داند که اگر علم و دین با هم سازش نداشته باشند دین نیست که همان مذهب است . دین واقعی موافق با علم و نامه خالق به بشرست از این جهت خرافه ، دروغِ مصلحتی ، دست بوسی ، توجیه گناه ، تقلید ، تقدس نمی تواند ثمره جامعه دینی باشد!
– تقلید بندِ ‏مذهب تعلیم و ‏تعلّم راه ‏دین

ای پدر:هر انسانی که بخواهددر معبد آفرینش (دنیا) درحضور معلّمی چون رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) جهت تعلیم و تعلّم حاضر و تکلیف بگیرد ، فقط یک کتاب درسی ثابت در پیش روی او قرار می دهند که آن هم قرآن است ، این همان کلاس درسی است که وحشی ترین قبایل عرب با حضورِ در آن در فرهنگ فکری و عملی خود تغییر بنیادی دادند.
قرآن کریم می فرماید :‌
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّنَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِم آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیِهمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه
( جمعه / ۲)
یعنی:اوکسی است که ازمیان درس ناخواندگان  رسولی ازخودآنان برانگیخت که آیاتش رابر مردم می خواندکه آنان راپاک می داردوتعلیم کتاب دادهو حکمت می آموزد.(نشان می دهدکه یکی از کارهای پیامبر خدا (معلّم اوّل) تعلیم دادن بود )

ای پدر:سرانجام پیامبر خدا(صلی الله علیه وسلم )ازدنیارفت و۳ میراث از خود باقی گذاشت:
میراث اوّل ـ آیات قرآن کریم بر روی پوست ، استخوانهای کتف گوسفندان ، سنگها ، پوست حیوانات .
میراث دوّم ـ عملکرد او که سنت بود .
میراث سوّم ـ حافظان قرآن یا معلّمان دینی(اصحاب )که به تبعیتِ از استادشان به دیگران تعلیم می دادند .
نسل های بـعدی یعنی فـرزنـدان صحـابه راه پـدران را طـی می کردند ، ولی از آنجا که هر مشکلی آغازی دارد ، مسائلی پیش آمد که استنباط ها مختلف شد وقدرت فهم تغییرپیداکرد و چون نصی در کتاب خدا و سنت رسول نمی یافتند و نمی دانستند موضوع را چگونه حل کنند ، به سراغ شاگـردان بـزرگ و مـمتاز او می رفتندوآنها هم از روی قواعد کتاب خدا تعیین حدود می کردند .

رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) برای معرفی کردن دین خدا ابتدا از توحید آغاز کرد و اخلاقی بود آئینش را مطرح کرد ، در حالی که در مذهب امروزی قضیه بر عکس شده ، طلبه هنوز بقچه ده را بر زمین نگذاشته جامع المقدمات ، سیوطی ، شرایع ، مکاسب ، کفایت الاصول را جلویش می ریزند و او هیچوقت فرصت تـزکیه نفس پیدا نمی کند،ازاینجهت سرانجام او فاقد عمل بار می آید وازخود در بسیاری از مفسده ها رد پا دارد ! او عالم مذهبی است !.
یعنی عالم مذهبی قدم اوّل را بر نداشته آموزش را به او می دهند!

ای پدر:پیروان مذهب  بر این باور مانده اند که
ما مردم عوام الناس هستیم « نمی فهمیم » نمی توانیم عربی ، صرف ، نحو ، معانی ، منطق را بخوانیم و بعد سراغ قرآن برویم ، از میان مراجع یکی را انتخاب می کنیم ، او تحقیق می کند و ما تقلید .
دینداران می آموختند که مطیع کتابی باشند که پیروان را دعوت به بصیرت و بنیائی می کند :
قُلْ هَذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إلَی اللهِ عَلَی بَصِیرَهٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِی (یوسف / ۱۰۸ )
یعنی : بگو این راه من است که مردم  را به سوی خدا دعوت می کنم با بصیرت(بینش وعلم) ، و پیروانِ مــن(نیز چنین می کنند) .
اینان بر مبنای :فَبَشِر عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه(زمر/۱۸) = پس به (آن ) بندگانم مژده ده ، کسانی که همه سخن (ها) را می شنوند ، آنگاه از بهترینش پیروی می کنند .
یعنی : مردم را دعوت به تحقیق می کردند .
ای پدر:اگر می بینی اکثر بشرهای امروزی مجبور شده اند که مذاهب را هم کنار بزنند و به علم متکی شوند ! به این علّت بود که دیدند مذهب با علم سازش ندارد ! و کمتر کسی می داند که اگر علم و دین با هم سازش نداشته باشند دین نیست که همان مذهب است . دین واقعی موافق با علم و نامه خالق به بشرست از این جهت خرافه ، دروغِ مصلحتی ، دست بوسی ، توجیه گناه ، تقلید ، تقدس نمی تواند ثمره جامعه دینی باشد!

ای پدر: قرآن کریم نمی گوید خردمندان عالَم مقلد پیشه گان هستند بلکه می فرماید فَبَشِر عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه(زمر/۱۸)
یعنی:کسانی که ملاکشان در شنیدن حرف مخالف و موافق و انتخاب بهترین آنهاست .
و سپس خودِ قرآن  بهترین حرف ها را مشخص می کند
وَ مَنْ اَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّنْ دَعا اِلَی اللهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ( فصلت / ۳۳ )
یعنی:چه کسی خوش پیام ترین است ازکسی که بسوی خدادعوت  کند (یعنی به سوی کتاب و دین ) و کـار شایسته انـجام دهـد(یعنی حـرف و عـمل را هماهنگ کند ) و مـی گوید من مسلمانم  ( یعنی من تسلیم حقّ شده ام)
ای پدر: لغت ”تقلید“ مشتق از قلاده است که بر گردن حیوانی انداخته و او را اسیر می کنند ، یعنی اطاعت برده وار در اوج ذلّت و خواری بدون درخواست دلیل !
کتاب خدا حتی تقلید از آباء و اجداد را نفی می کند .
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَواْ إِلَی مَا أَنزَلَ اللهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَائَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَایَعْلَمُونَ شَیاً وَ لَا یَهْتَدُون(مائده/۱۰۴)

ای پدر: لغت ”تقلید“ مشتق از قلاده است که بر گردن حیوانی انداخته و او را اسیر می کنند ، یعنی اطاعت برده وار در اوج ذلّت و خواری بدون درخواست دلیل !
کتاب خدا حتی تقلید از آباء و اجداد را نفی می کند .
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَواْ إِلَی مَا أَنزَلَ اللهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَائَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَایَعْلَمُونَ شَیاً وَ لَا یَهْتَدُون(مائده/۱۰۴)
یعنی :چون به ایشان گفته شود بیائید بسوی آنچه خداوند فرو فرستاده است وبسوی رسول خدا بیائید ،گویند : همان روش پدرانمان برای ماکافی است(ما ازآنان تقلید می کنیم)آیا اگر چه پدرانتان نادان و از هدایت دور بودند( باز هم از آنان تقلید می کنید؟!)
وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَالَیْسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا(عنکبوت/۸)
یعنی:وما به انسان فرمان دادیم تا نسبت به پدر و مادرش به  نیکی( رفتار) داشته باشد  ، ولی اگر بخواهند تورا وادار کنند تا چیزی را که به (حقیقت )آن دانشی نداری  وبه من شرک آوری،ازآنان اطاعت مکن(تقلید نکن )
یعنی در عقیده حقّ تقلید از پدر ومادر را  ندارید .

ای پدر:قرآن کریم معلّم عقل ما است و قوانین شرع را به عقل بشرنزدیک می کند و استدلال می آورد ومی گوید تدوین احکام حلال و حرام در اختیار خالق است نه مخلوق .
یعنی پس ازخلقت انسان وجه تمایز او از حیوان عقل شد ، و این عقل معلّم لازم دارد ولی نه معلّمی از نوع خودش ، پدید آورنده او ابتدا با مخلوقش سخن می گوید و علّت وجودیش  و مقصدش را نشان می دهد  و سپس نمونه از رسولان را هم می آورد ، که خود رسول هم تابع کتاب معلّم است .

پیروان کتاب مذهب چون با آئینی سخت و پیچیده مواجه شده اند با خود گفتند : از ابتدا بهتر است راه تقلید را در پیش بگیریم یک نفر فکر کند و ما اطاعت !سرانجام بدون کتاب خدا و سنت ، جامعه ای فاقد اندیشه عمومی شکل گرفت ، در دین و سیاست  مقلد  شدند ،کم کم همه مغزها منجمد گشت، چون نیازی به فکرکردن ندیدند ، مدرک هم نخواستند!

علمای مذهب هم گفتند ما پنجاه سال است درس خوانده ایم تا به این مقام رسیده ایم ، و راست می گفتند ، پنجاه سال در کنار هم بودند و درس خواندند و هر یک خود رااز دیگری اعلم تر می داند و نتوانستند اعلم تر میان خودشان را انتخاب کنند ، آنان که یک خدا و یک کتاب داشتند ولی به پیروانِ خودگفتند شما اعلمتر را انتخاب کنید ، به همین جهت در رساله های علمیه نوشتند تقلید از اعلم تر واجب است !

ای پدر:تقلیدِ دردوران کودکی فرزند شما با جذب عمیق و حک  شدن همراه است و در دوران پیری جزء وجود او شده در این میان فقط یک دوره کوتاه جوانی می ماند که اگر غرایز فرصت دهد استدلال را می پذیرد .
وَ من أَحْسَنُ دِیناً مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ ِللهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفَاً وَاتَّخَذَاللهُ إِبرَاهِیمَ خَلِیلا(نساء/۱۲۵)
یعنی :چه کسی نیکو آئین تراست در دین از آن کسی که تسلیم(پیام) خدا شده و از آئین ابراهیم که پاک دین بود پیروی کردو خداوند ابراهیم را به دوستی گرفت .

ای پدر :اگر معترض هستی که چرا عـقیده و اعـمال مـذهبی هـا را به زیر سؤال می آورم  باید بـگویم ایـن استدلال کتاب خدا است که در هر جامعه ۳ گروه زندگی می کنند .
۱ـ دینداران( که همواره به مبارزه و رد خرافات مذهبی های مقلد پیشه مشغولند)
۲ـ مذهبی ها(پشت کنندگان به کتاب آسمانی و خریداران اباطیل و احادیث وتوجیه گرایانی که مدافع  مذهبِ تجاری اند)
۳ـ بی تفاوت ها (حزب باد)
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بَهَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِ بَئِیسٍ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُون (اعراف/۱۶۵)
یعنی :پس آنچه راکه به آن پند داده بودند فراموش کردند(مذهبی ها) و ما هم آن کسانی را که پند می دادند نجات دادیم(دینداران)وستمکاران را به سزای آنکه نافرمان بودند به عذابی سخت گرفتار کردیم .
یعنی گروه دیندار مبارزه کننده را نجات دادیم وگروه مذهبی ستمکار را هلاک کردیم .
وَاتَّقُواْ فِتْنَهً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَاصَّهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللهَ شَدِیدُ العِقَاب (انفال/۲۵)
یعنی:بترسید از آن فتنه ای که تنها نصیب ستمگران نمی شود بلکه آنهائی که سکوت «می کنند و بی تفاوت بودند» را می گیرد و بدانید که خداوند بسیار سخت کیفراست .

در معبد تربیتی ، دسته دینداران می آموزند که در مسائل دینی محقّق  و منصف باشند ، آنان مشتاق حقّ می شوندحتی اگرآن حقّ از زبان دشمن  جاری شود  ، او چـون زنبور عـسل انتخابگر شده از بـاطـلها دوری مـی کند و بـهترین هــا را انتخاب می نماید ، درکناراو مقلد مذهبی چون مگس عمل می کند هم پلیدی ها را دوست دارد هم شهدها را از این جهت قرآن کریم می فرماید آنان :
لَهُمْ قُلُوبٌ لَّایَفْقَهُونَ بِهَا = دل دارند ، امّا در نمی یابند ـ
وَلَهُمْ أعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِها = چشمانی دارند که با آنان نمی بینند {بصیرت ندارند}
وَلَهُمْ ءَ اذَانُُ لَّا یَسْمَعُونَ بِها = گوشهایی دارند که با آنان نمی شنوند ـ
أوْلَئِکَ کَالْاَنْعَامْ بَلْ هُمْ أضَلُّ أوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُون .‌«اعراف/۱۷۹»
آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند ، مردمی بی خبر و غافل.
حیوان با آنکه فاقد شعور (آگاهی) کامل است به وظیفه اش عمل می کند ، امّا انسان با در اختیار داشتن قدرت شعور وشناخت عمل نمی کند .

ای پدر: شما در تخریب دین وبنیان مذهب از حربه خودِ دین استفاده کردید‌ یعنی از حربه” قال الله“ ، ” قال رسول الله “ ، ” قال ائمه “ ،‌ خرافات را نمی توان از زبان «مسترچرچیل» به دین اضافه کرد ،‌ در قرآن کلمات را تغییر ندادید بلکه معنای آیه را تغییر دادید تا با افکار و عقایدتان هماهنگ شود !‌ در حالی که باید ابتدا افکار و عقاید خودتان را اصلاح و خالی می کردید و سپس خالصانه از پیام و خواسته پیام بهره می گرفتید .

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …