این که گویند عقل ها را حیران می کند، یعنی اندیشه بر آن احاطه پیدا نمی کند. و منظور از محالات یعنی آن چه عقلاً وجود و وقوع آن ناممکن باشد.
پس منظور سوال این است که شریعت گاهاً مسایل و اموری را طرح می کند، که عقل بشر از درک و احاطه ی علمی آن عاجز می ماند، لیکن از نظر عقلی وجود مسایل مربوطه از محالات نیست.
مثلاً: ایمان به فرشتگان و ویژگی های آنان، اصل آفرینش آن ها، وظایف و کارهای فرشتگان، تمام این موارد در زیر مجموعه ی ایمانِ به غیب است. این مسئله از نصوصِ متواتر که در قرآن و سنت وارد است، فهمیده می شود. مورد فوق از مواردی است که عقل بشر از شناخت حقیقت آن حیران و سردرگم است؛ لیکن عقلا وجود آن از محالات نیست.
امروزه به یاریِ علم جدید به جایی رسیده ایم که می دانیم اطرافمان مخلوقات بسیار فراوانی مانند میکروب ها هستند که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیستند و فقط با میکروسکوب می توان آن ها را مشاهده نمود. هم چنین هوا و اکسیژن قابل دیدن نیست. اما وجودش از آثار ِآشکارش در اطراف ما، ثابت است. برق قابل دیدن نیست ولی وجودش را از خلال تأثیری که در وسایل برقی اطرف خود مشاهده می کنیم، درک می نماییم.