این چه کسی است که به ذاتِ من سوگند می‌خورد که من فلان شخص را نمی‌بخشم؟(۲)

ابوداود، کتاب «الأدب» باب: [النَّهْیِ عَنِ البَغْیِ]

۳۵- «قَالَ أَبُو هُرَیْرَهَ رضی الله عنه سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم یَقُولُ: کَانَ رَجُلَانِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُتَوَاخِیَیْنِ، فَکَانَ أَحَدُهُمَا یُذْنِبُ، وَالْآخَرُ مُجْتَهِدٌ فِی الْعِبَادَهِ، فَکَانَ لَا یَزَالُ الْمُجْتَهِدُ یَرَى الْآخَرَ عَلَى الذَّنْبِ، فَیَقُولُ لَهُ: أَقْصِرْ، فَقَالَ: خَلِّنِی وَرَبِّی، أَبُعِثْتَ عَلَیَّ رَقِیبًا؟ فَقَالَ: وَاللَّهِ لَا یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ، أَوْ لَا یُدْخِلُکَ اللَّهُ الْجَنَّهَ، فَقَبَضَ أَرْوَاحَهُمَا، فَاجْتَمَعَا عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِینَ، فَقَالَ (أَیْ: اللّهُ) لِهَذَا الْمُجْتَهِدِ: أَکُنْتَ عَالِمًا بِی، أَوْ کُنْتَ عَلَى مَا فِی یَدِی قَادِرًا؟ وَقَالَ لِلْمُذْنِبِ: اذْهَبْ فَادْخُلِ الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِی، وَقَالَ لِلْآخَرِ: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ.

قَالَ أَبُو هُرَیْرَهَ رضی الله عنه: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتَکَلَّمَ بِکَلِمَهٍ أَوْبَقَتْ دُنْیَاهُ وَآخِرَتَهُ».

  1. «ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: شنیدم که پیامبرصلی الله علیه و سلم می‌فرمود: در میان بنی اسرائیل دو مرد بودند که پیمان‌برادری بسته بودند، یکی از آن‌ها [مرتب] مرتکب گناه می‌شد (اهل گناه بود) و دیگری کوشا در عبادت. مرد عابد همیشه دوستش را در گناه می‌دید و همیشه به او می‌گفت: کوتاه بیا و دست از گناه بردار [و توبه کن، او هم در جواب] می‌گفت: مرا با خدایم تنها بگذار، مگر تو نگهبان من قرار داده شده‌ای؟ [شخص عابد در جواب] گفت: به خدا سوگند! خدا تو را نمی‌بخشد. یا (شک راوی) خدا تو را وارد بهشت نمی‌کند، سپس خداوند جان آن‌ها را گرفت (فوت کردند) و نزد خداوند جهانیان گرد آمدند، خداوند به فرد عابد گفت: آیا تو نسبت به [اراده و مشیت من] آگاه بودی؟ یا بر آنچه در دست من است، توانا بودی؟ و به فرد گناهکار فرمود: برو به واسطه‌ی رحمتم وارد بهشت شو و نسبت به دیگری فرمود: او را به آتش ببرید»([۱]).

ابوهریره رضی الله عنه گفت: سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست، چنین فردی (فرد عابدی که در حدیث، ذکر شده است) چیزی گفت که آن کلمه، دنیا و آخرتش را از بین برد.

 

[۱]– حدیث به این نکته اشاره دارد که انسان با انجام گناهی که مرتکب می‌شود، نا امید نگردد و نسبت به خدا حسن ظن داشته باشد و معتقد باشد که اگر توبه کند و از کاری که کرده است، پشیمان شود و از خداوند طلب بخشش نماید، خداوند او را می‌بخشد. [نکته‌ی دیگر این که انسان عابد هرگز به عباداتی که انجام می‌دهد، مغرور نشود و تنها آن‌ها را وسیله‌ی نجات خود از عذاب خدا نداند].

«خلنی وربی» که در حدیث از زبان فرد عاصی گفته شده، به این معنی است که من به بخشش و مغفرت خداوند بسیار امیدوارم.

عذاب و عتاب فرد عابد به خاطر حکمی است که نسبت به برادر گناهکارش صادر می‌کند و در حالی که خداوند می‌فرماید: «آیا شما تقسیم‌کننده‌ی رحمت خداوند می‌باشید»؟!.

نکته‌ی دیگر این که بخشش و عذاب خدا در مشیت خداوند است و به هرکس که او بخواهد، تعلق می‌گیرد و کسی حق ندارد آن را به طور جزم و قطع برای خودش یا کسی دیگر حاصل و فراهم بداند.

با توجه به آنچه در حدیث آمده است، انسان گناهکاری که به بخشش خدا امیدوار بود، داخل بهشت شد و فرد عابدی که نسبت به خدا عقیده‌ای غیر صحیح داشت، به جهنم رفت.

امام نووی رحمه الله در مورد این جمله که فرمودند: «اذهبوا به إلى النار» می‌فرماید: «جهنم رفتن آن فرد ممکن است برای ابد باشد یا ممکن است منظور از آن، به آتش رفتن برای تطهیر و بعد بیرون آمدن از آن باشد». [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …