این فقط شیطان است که شما را از دوستانش می‌ترساند؛ پس از آنان نترسید…(۹)

شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «یقین شامل یقین در انجام دادن فرمان خدا و وعده‌هایی که خدا به فرمانبرداران داده و نیز دربردارنده‌ی یقین به قضا و قدر خدا و آفرینش و تدبیر خدا می‌باشد. پس هرگاه مردم را با نارضایتی خدا، راضی کردی در این صورت نه به وعده‌ی خدا و نه به روزی خدا یقین داری؛ چون آنچه که انسان را به این امر وا می‌دارد، یا تمایل به امکانات و نعمت‌هایی است که در دست مردم است در نتیجه فرد به خاطر امید و چشم داشتی که از آنان دارد، اوامر خدا را ترک می‌کند و یا به خاطر ضعف یقین و تصدیقش به وعده‌ی پیروزی و موفقیت و یاری و پاداش در دنیا و آخرت که خدا به مطیعان داده، می‌باشد.

چون تو هرگاه خدا را راضی و خوشنود کردی، خدا تو را یاری می‌کند و روزی‌ات می‌دهد و تو را از مخارج و اموال مردم بی‌نیاز می‌گرداند. راضی کردن مردم با نارضایتی خدا در حقیقت به خاطر ترس از آنان و امید و چشمداشت به آنان می‌باشد و این نشانه‌ی ضعف یقین است. و هرگاه خدا چیزی را که تو گمان می‌کنی مردم برایت انجام می‌دهند، برایت مقدر نکرد، بدان که این کار به دست الله است نه به دست آنان؛ چون خدا هر چه خواست، می‌شود و هر چه نخواست، نمی‌شود. پس هرگاه مردم را به خاطر چیزی که برایت مقدر نشده، سرزنش و نکوهش کردی، این نشانه‌ی ضعف یقین تو می‌باشد. پس، از مردم نترس و به آنان امیدوار نباش و به خاطر نفس و هواهای نفسانی‌ات آنان را مذمت و نکوهش مکن. ولی کسی که خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم او را ستایش و تمجید کرده‌اند، ستودنی است و هرکس که خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم او را نکوهش نموده‌اند، نکوهیده است. وقتی یکی از افراد طایفه‌ی بنی تمیم گفت: «ای محمد! به من بده، چون ستایش من، زینت و نکوهش من، عار است»، آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: «ذاک الله»[۱]: «آن شخص فقط الله است».

در حدیثی که مؤلف آورده، این مطلب وجود دارد که ایمان کم و زیاد می‌شود و کردار نیک از جمله‌ی ایمان است وگرنه این سه خصلت از نشانه‌های ضعف ایمان و ضد این سه خصلت از نشانه‌های قوت ایمان نبود.

مؤلف می‌گوید: (وعن عائشه: أن رسول الله قال: «من التمس رضا الله بسخط الناس؛ رضی الله عنه، وأرضی عنه الناس، ومن التمس رضی الناس بسخط الله؛ سخط الله علیه، وأسخط علیه الناس» رواه ابن حبان فی «صحیحه»).

(از عایشه  رضی الله عنها روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «هرکس با نارضایتی مردم به دنبال رضایت و خوشنودی خدا باشد، خدا از او راضی شده و مردم را از او راضی می‌گرداند و هرکس با نارضایتی الله به دنبال رضایت مردم باشد، خدا از او ناراضی شده و مردم را از وی ناراضی و ناخوشنود می‌گرداند». [روایت ابن حبان در صحیحش] .

این حدیث را ابن حبان با همین لفظی که ذکر شد، روایت نموده است.[۲] ترمذی آن را از مردی از اهل مدینه روایت کرده که می‌گوید: امیر معاویه برای ام‌المؤمنین عایشه نامه‌ای نوشت که نامه‌ای برایم بنویس و در آن نامه، مرا سفارش بکن و مرا سرزنش مکن. عایشه این نامه را برای معاویه نوشت: «سلام علیک، اما بعد؛ فإنی سمعت رسول الله یقول: «من التمس رضا الله بسخط الناس؛ کفاه الله مؤنه الناس، ومن التمس رضا الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس»، و السلام علیک»: «سلام برتو، اما بعد؛ از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمودند: «هر کس با نارضایتی مردم به دنبال رضایت خدا باشد، خدا او را از مشکلات مردم محافظت می‌کند و هرکس با نارضایتی خدا به دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم می‌سپارد و کاری به کارش ندارد». و سلام بر تو». ابونعیم و دیگران آن را روایت کرده‌اند.[۳]

 

(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– امام احمد در «المسند»، ۳/۴۸۸ و طبرانی در «المعجم الکبیر»، شماره‌ی ۸۷۸ از طریق حدیث اقرع بن حابس رضی الله عنهروایتش کرده‌اند. ترمذی در سننش، به شماره‌ی ۳۲۶۷ و ابونعیم در «أخبار أصبهان»، ۲/۲۹۶ از طریق حدیث براء رضی الله عنهآن را روایت نموده‌اند. ترمذی این حدیث را حسن دانسته، و این حدیث، صحیح است.

[۲]– ابن مبارک در «الزهد»، ص ۶۶؛ ابن حبان در صحیحش، شماره‌ی ۲۷۶ و ترمذی در سننش، ۴/۶۱۰ آن را روایت کرده‌اند. اسناد ابن حبان حسن است و این حدیث صحیحی می‌باشد.

[۳]– ترمذی در سننش، ۴/۶۱۰؛ اسحاق بن راهویه در مسندش، ۲/۶۰۰؛ ابونعیم در «حلیه الأولیاء»، ۸/۱۸۸ و دیگران روایتش کرده‌اند. این حدیث همان طور که گفته شد، حدیثی صحیح است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …