عبارت: (أن ترضی الناس بسخط الله) یعنی: رضایت مردم را بر رضایت خدا ترجیح دهی. در نتیجه برای رها کردن کار واجب، یا انجام دادن کار حرام جهت جلب رضایت شان با آنان مدارا کنی. اگر ضعف ایمان نبود، این کار را نمیکردی چون هرکس ایمان و یقینش قوی باشد، میداند که تنها الله نفع و ضرر میرساند. نفع و ضرر فقط به دست اوست و هیچ کاری جز با رضایت او تحقق نمییابد و غیر خدا هر کسی باشد، کاری از دستش بر نمیآید. در نتیجه چنین کسی از احدی ترس و بیم ندارد و به خاطر ترس از ضرر و گزندی که از جانب کسی متوجه او شود، از وی نمیترسد. همان طور که خدای متعال میفرماید: ﴿وَیَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا یَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِیبٗا﴾ [الأحزاب: ۳۹]. «و از او میترسند و از کسی جز خدا نمیترسند، و همین بس که خدا حسابگر (زحمات و پاداش دهنده اعمال آنان) باشد».
عبارت: (وأن تحمدهم على رزق الله) یعنی به خاطر رزق و روزیای که به دست آنان به تو میرسد، آنان را ستایش و شکرگزاری کنی و این رزق و روزی را به آنان نسبت دهی و نعمترسان و روزی رسان حقیقی که همان الله، پروردگار جهانیان است را فراموش کنی خدایی که این رزق و روزی را برایت مقدر نموده و با لطف و رحمت خود به تو رسانده است. به راستی خدا هر چه را بخواهد سنجیده و دقیق تدبیر میکند زیرا او دانای حکیم است[۱]. پس هر گاه کاری را اراده کند اسباب آن کار را فراهم مینماید.
حدیث: «من لایشکر الناس لا یشکر الله»[۲]: «هر کس از مردم تشکر و قدردانی نکند، شکر و سپاس خدا را به جای نیاورده» با این مطلب منافات ندارد چون منظور در اینجا این است که نباید نعمت به سبب نسبت داده شود و خالق و نعمترسان حقیقی فراموش شود. منظور از تشکر و قدردانی از مردم در حدیث فوق، عدم ناسپاسی از نیکیهایشان و جبران کردن نیکیهای آنها در حد توان میباشد. اگر جبران نیکیهایشان ممکن نبود برایشان دعای خیر کنی و بدین صورت جزای کار نیک شان را بدهی.
فرمودهی: (وأن تذمّهم على ما لم یؤتک الله) یعنی هرگاه چیزی از آنان خواستی و به تو ندادند، آنان را به خاطر برآوردهنکردن خواستهات، سرزنش کنی. اگر یقین داشتی که فقط خدای یکتا میدهد، منع میکند و مخلوق کاری از دستش بر نمیآید و نفع و ضرر برای خودش هم – چه برسد به دیگران – از دستش بر نمیآید و اگر یقین داشتی که خدا اگر رزق را برایت مقدر میکرد، به تو میداد هر چند همهی مردم تلاش میکردند این رزق به تو نرسد و اگر اراده میکرد که نعمتی را به تو ندهد، هرگز به تو نمیرسید هر چند همهی مردم جمع میشدند تا این نعمت به تو برسد، آن وقت وابستگیهایت به مردم قطع میشد و با قلبت به سوی خالق یکتا روی میآوردی. به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و سلم این مطلب را با این فرمودهاش بیان داشته است: «إن رزق الله لا یجرّه حرص حریص، ولا یرده کراهیه کاره»: «همانا حرص و طمعِ هیچ طمعکاری روزی خدا را جلب نمیکند و ناخوش داشتن هیچ کس آن را رد نمیکند». اگر چنین است، پس مردم را با نارضایتی خدا، راضی نکن و آنان را بر سر روزی خدا ستایش و سپاسگزاری مکن و آنان را به خاطر چیزی که خدا به تو نداده، جهت درخواست حصول روزی از جانب آنان، سرزنش و نکوهش مکن، چون: ﴿مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَهٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢﴾ [فاطر: ۲]. «خداوند (درِ خزائن) هر رحمتی را برای مردم بگشاید، کسی نمیتواند (آن را ببندد و) از آن جلوگیری نماید، و خداوند هر چیزی را که باز دارد و از آن جلوگیری کند، کسی جز او نمیتواند آن را رها و روان سازد و او توانا و کار بجا است (لذا نه در کاری در میماند و نه کاری را بدون فلسفه انجام میدهد)».
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– این عبارت از این فرمودهی خدا: ﴿إِنَّ رَبِّی لَطِیفٞ لِّمَا یَشَآءُۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُ﴾ [یسف: ۱۰۰]. «حقیقتاً پروردگارم هرچه بخواهد سنجیده و دقیق انجام میدهد. بیگمان او بسیار آگاه (و کارهایش همه) دارای حکمت است» اقتباس شده است.
[۲]– طیالسی در مسندش شمارهی ۲۴۹۱، امام احمد در «المسند»، ۲/۳۰۲، ۲۹۵، ۳۰۳ و ۳۸۸، بخاری در «الأدب المفرد»، شمارهی ۲۱۸، ابوداود در سننش، شمارهی ۴۸۱۱ و ترمذی در سننش شمارهی ۱۹۵۴ آن را روایت کردهاند و ترمذی گوید: این حدیث، حسن صحیح است. ابن حبان هم در صحیحش به شمارهی ۳۴۰۷ آن را صحیح دانسته و گوید: این حدیث، صحیح است.