ابن قیم میگوید: «مردم وقتی پیامبران برای هدایت شان فرستاده میشوند دو حالت دارند یا میگویند: ایمان آوردیم، و یا این را نمیگویند، بلکه بر گناهان و کفر اصرار دارند. کسانی که میگویند: ایمان آوردیم خداوند آنان را میآزماید. فتنه همان آزمایش و امتحان است تا راستگو از دروغگو مشخص شود و کسانی که نمیگویند ایمان آوردیم گمان نکنند که خدا نمیتواند آنان را از بین ببرد و نابودشان کند. پس کسی که به پیامبران ایمان آورده و از آنان اطاعت میکند، دشمنان با او دشمنی کرده و به او اذیت و آزار میرسانند و او به اذیت، آزار و شکنجه ای که در حد خودش است آزمایش میشود و کسی که به پیامبران ایمان نیاورده و از آنان اطاعت نمیکند در دنیا و آخرت مجازات میشود و بلاهایی به او میرسد که وی را آزار میرساند. این درد و رنج، بزرگتر و بدتر از درد و رنج پیروان پیامبران است. پس حتماً درد و آزار برای هرکسی که ایمان آورده یا از ایمان روی گردانده حاصل میشود. اما انسان مؤمن ابتدا درد و رنج در دنیا برایش پیش میآید و سپس سرانجام و عاقبت نیک در دنیا و آخرت از آن اوست و کسی که از ایمان روی گرداند، ابتدا در دنیا لذت و خوشی را از دست میدهد و سپس این لذت و خوشی به درد و رنج همیشگی تبدیل میشود.
انسان ناچار باید با مردم زندگی کند و مردم هم خواستهها و تصوراتی دارند و از او میخواهند در این خواستهها و تصورات مثل آنان باشد. اگر او مثل آنان نباشد مردم وی را اذیت، آزار، شکنجه و عذاب میدهند. و اگر مثل آنان باشد اذیت، آزار و عذاب گاهی از جانب آنان و گاهی از جانب غیر آنان متوجه او میشود. مانند کسی که دین، تقوا و تعهد دارد و در میان گروهی ستمگر و جنایتکار قرار دارد. اگر مثل آنان باشد و سکوت اختیار کند و چیزی نگوید در آغاز از شر آنان سالم میماند اما بعداً او را تحقیر و خوار میکنند و اذیت و آزارش میدهند و این تحقیر و اذیت و آزار چند برابر اذیت و آزاری است که از اول میترسید در صورت مخالفت با آنان دامنگیرش شود و اگر از آنان جان سالم به در ببرد، حتماً به دست کسانی دیگر تحقیر و اذیت میشود. پس دور اندیشی و راه درست همان است که ام المؤمنین حضرت عایشه رضی الله عنها به امیر معاویه گفت: «هرکس خدا را به بهای نارضایتی و ناخوشنودی مردم راضی کند، خدا او را از شر و اذیت مردم حفظ میکند و هرکس مردم را به بهای نارضایتی و ناخوشنودی خدا راضی گرداند آنان نمیتوانند برای وی در برابر الله کاری بکنند». پس هرکس خدا هدایتش کند و هدایت خودش را شامل حالش گرداند و او را از شر نفسش محفوظ کند از موافقت کردن با کسی بر سر کار حرام امتناع کرده و بر دشمنی و عداوت دشمنان و جنایتکاران صبر میکند. سپس عاقبت نیک و سرانجام خوش در دنیا و آخرت از آن اوست همان طور که عاقبت بهخیری و سرانجام نیک برای پیامبران و پیروانشان بود.
سپس خدای متعال در آیهی مذکور از حال و وضعیت کسی که بدون بصیرت و آگاهی ایمان میآورد خبر داده و اظهار میدارد که چنین کسی هرگاه در راه خدا دچار اذیت و آزار شود اذیت و آزار مردم نسبت به او ـ که قطعاً به پیامبران و پیروانشان از جانب مخالفانشان میرسد ـ سبب فرارش از دین خدا و رها کردن چیزی که به خاطر آن دچار اذیت و آزار شده است، قرار میدهد. مانند عذاب خدا که مؤمنان به خاطر ایمانی که دارند از آن فرار میکنند.
پس مؤمنان به خاطر بصیرت و آگاهی کاملشان از عذاب و شکنجهی خدا به سوی ایمان فرار میکنند و درد، اذیت و سختیای که به زودی از بین میرود را تحمل میکنند ولی این یکی به خاطر ضعف بصیرت و آگاهیاش از درد عذاب و شکنجهی آنان به سوی درد عذاب و شکنجهی خدا فرار میکند. پس وی دردِ اذیت و آزار مردم که سبب فرار کردنش از آن شده را به منزلهی دردِ عذاب و شکنجهی الله قرار داده است. چنین فردی خیلی زیانمند شده که از گرمای سوزان به آتش پناه برده است و از درد یک ساعت به درد ابدی فرار میکند و هرگاه الله سربازان و دوستانش را یاری کرد میگوید: من همراه شما بودم در حالی که خدا از نفاقی که در درونش نهفته است باخبر است[۱].
میگویم: خدا در آیهی مذکور کسی را که بصیرت و آگاهی ضعیفی دارد بر این حمل کرده که او بدین خاطر اذیت و آزار مردم را همچون عذاب و شکنجهی خدا قرار میدهد که از آنان میترسد که مبادا به خاطر ایمان به خدا، چیزهای ناخوشایند و اذیت و آزار به او برسانند. این ترس از غیر خداست. این مطلب با آیه عنوان باب مطابقت دارد.
در آیهی مذکور رد بر مرجئه و کرّامیه وجود دارد. همچنین این آیه بیانگر ترس از نفس و آمادگی برای بلا و مصیبت میباشد چون اگر چه انسان باید از الله عافیت بطلبد اما قطعاً بلا و مصیبت هم در راه است.
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– إغاثه اللهفان ۲/۱۸۹٫