مانند انجام کارهای نیک، فایده رساندن به مردم، عیادت بیماران، زیارت قبرستانها، توجه به مساجد، مشارکت در انجمنهای خیریه، همنشینی با دوستان، مرتب کردن منزل، ورزش مفید، کمک به فقرا و بیوگان و سالخوردگان؛ ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدۡحٗا فَمُلَٰقِیهِ ۶﴾ [الإنشقاق: ۶] «ای انسان! همانا تو با زحمت و تلاش به سوی پروردگارت رهسپاری و او را ملاقات خواهی کرد».
ولم أر کالمعروف أما مذاقه | فحـلو وأما وجـهه فجمیل |
«وهیچ چیز مانند خوبی ندیدهام؛ طعمش، شیرین و چهرهاش، زیباست».
تاریخ را بخوان تا مصیبت یافتگان و آنهایی را ببینی که عزیزانی از دست داده و یا به نحوی دچار مصیبت شدهاند:
اقرأ التـاریخ إذ فیـه العبر | ضل قوم لیس یدرون الخبر |
«تاریخ را بخوان که در آن درسها و عبرتها، وجود دارد؛ قومی که بیخبرند، گمراه خواهند شد».
﴿وَکُلّٗا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَۚ﴾ [هود: ۱۲۰] «و از داستان پیامبران، برایت حکایت میکنیم؛ همه برای اینست که به وسیله آن دلت را استوار بگردانیم».
﴿لَقَدۡ کَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَهٞ﴾ [یوسف: ۱۱۱] «بیگمان در داستانهایشان، عبرت است».
﴿فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ١٧۶﴾ [الأعراف: ۱۷۶] «پس داستانها را حکایت کن، شاید آنان بیندیشند».
عمرس فرموده است: «خواستهای جز بهره بری از اتفاقات رخداده ندارم».
لترمی بی المنایا حیث شاءت | فـإنـی فی الشجاعه ربـیت |
«بلاها هر جا که میخواهند، مرا بیندازند؛ من، در شجاعت بزرگ شده و رشد یافتهام».
یعنی: من، از تقدیر و قضای الهی راضی و آسوده خاطرم؛ خواه برایم گوارا باشد و خواه ناگوار و تلخ.
یکی میگوید: باکی ندارم بر کدامین سواری، سوار باشم؛ اگر سوار بر فقر باشم، صبر مینمایم و اگر سواری من، ثروت و توانگری باشد، شکر خواهم کرد.