در حدیث آمده است: «هرکس، مناسب کاری است که برای آن آفریده شده است». پس چرا استعدادها به چیزی دیگر مجبور میگردند و گردن صفتها و تواناییها به سویی دیگر پیچانده میشود؟! هرگاه خداوند، چیزی بخواهد، اسباب آن را فراهم مینماید. بدترین و بدبختترین فرد، کسی است که میخواهد کسی غیر از خودش باشد و هوشیار و زیرک، کسی است که خودش را مورد بررسی و بازبینی قرار میدهد و خلأها و کاستیهای خود را پر میکند، اگر از زمره فرماندهان باشد، همان جا قرار میگیرد و اگراز نگهبانان باشد، نگهبانی میدهد.
سیبویه استاد علم نحو، میخواست حدیث بیاموزد، اما از پای در آمد و خسته شد و سپس شروع به فراگرفتن نحو نمود. آنگاه در علم نحو مهارت پیدا کرد و نکات عجیبی ارائه داد. یکی از حکما میگوید: کسی که میخواهد کاری کند که درتوان او نیست، مانند کسی است که در دمشق نخل خرما میکارد و میخواهد در حجاز لیمو به ثمر برساند.
حسان بن ثابتس، خوب اذان نمیگوید؛ چون او، بلالس نیست. خالد بن ولیدس، ارث را تقسیم نمیکند؛ چون او، زید بن ثابتس نیست. دانشمندان علوم تربیتی میگویند: جایگاهت را بدان و مشخص کن.
وللمعارک أبطال لها خلقوا | وللدواوین حساب وکتاب |
«میادین نبرد، قهرمانانی دارد که برای آن آفریده شدهاند و کارهای اداری و حسابهای حکومتی، حسابگران و نویسندگانی دارد».