دو کتاب معروف را مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که مطالب این دو کتاب، حملهای ویرانگر بر آسانی و سعادتی است که شریعت الهی با خود آورده است؛ کتاب (احیاء علوم الدین) غزالی دعوتی صریح به گرسنگی و برهنگی و فراخوانی آشکار به سوی زنجیرهایی است که پیامبر ما ج آمده تا آنها را از گردن جهانیان بردارد. غزالی، در این کتاب احادیثی را که اغلب ضعیف و موضوع هستند، جمع نموده و سپس بر اساس آن، اصولی بنا نهاده است که به گمان خودش از بزرگترین چیزهایی هستند که بنده را به پروردگارش میرسانند.
احیاء علوم الدین غزالی را با بخاری و مسلم مقایسه کردم؛ دیدم که فرقشان در این است که احیاء علوم الدین سختی و مشقت و تکلف است و صحیحین، سرشار از آسانی و سهولت هستند. آنگاه گفته الهی را به یاد آوردم و فهمیدم که: ﴿وَنُیَسِّرُکَ لِلۡیُسۡرَىٰ ٨﴾ [الأعلی: ۸].
کتاب دوم، (قوت القلوب) اثر ابوطالب مکی است. این کتاب، با اصرار تمام از انسان میخواهد که زندگی دنیا را ترک کند، گوشه گیری نماید، کار و تلاش را رها کند، خوبیها و پاکیزگیها را واگذارد و در سختی و مشقت و بدبختی از دیگران پیشی بگیرد.
هدف هردو مؤلف، ابوحامد غزالی و ابوطالب مکی، نیک بوده و قصد خیر داشتهاند، اما در سنت و حدیث، بهره اندکی داشتهاند؛ ضعف و نقصان کارشان از همین جاست.
کسی که میخواهد دیگران را راهنمایی کند، باید راه را خوب یاد داشته باشد. ﴿وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩﴾ [آل عمران: ۷۹] «با کتابی که آموختهاید و یاد دادهاید و درسی که خواندهاید، مردمانی خدایی باشید».