در برخورد با واقعیتها، چارهای جز این نداریم که ایمان داشته باشیم و تسلیم شویم و بس.
﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ ٧٩﴾ [الزخرف: ۷۹] «آنان، تصمیم محکمیگرفتند و ما نیز اراده محکم و تغییرناپذیری گرفتیم».
﴿وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ﴾ [یوسف: ۲۱] «خداوند، بر کارش چیره است».
﴿وَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ١١٧﴾ [البقره: ۱۱۷] «هرگاه ارادهاش، به چیزی تعلق بگیرد و اراده کاری کند، فقط به آن میگوید: باش؛ پس میشود».
به خنساء نخعی خبر میدهند که چهار پسرش، در جنگ قادسیه در راه خدا شهید شدهاند. او، خدا را ستایش میکند و پروردگارش را شکر میگزارد. چرا که او، از سرچشمه ایمان بهره مند بود و از یقینی پایان ناپذیر، سرشار بود. از اینرو چنین فردی، شکر میگزارد، پاداش مییابد و در دنیا و آخرت خوشبخت میگردد و اگر چنین نکند، چه میتواند بکند؟ تنها کاری که میتواند بکند، عبارتست از: اعتراض و شیون و فریاد که نتیجهاش، چیزی جز زیان دنیا و آخرت نیست! در حدیث آمده است: «هر کس، راضی باشد، خداوند از او راضی است و هر کس، لب به نارضایتی بگشاید، خداوند از او ناراض میباشد».
مرهم مصیبتها و علاج بحرانها، اینست که بگوییم: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ ١۵۶﴾ [البقره:۱۵۶] «همه از آن خداییم و همه به سوی او باز میگردیم». یعنی: همه ما از آن خدا هستیم؛ او، ما را آفریده و به سوی او باز میگردیم. پس آغاز همه از سوی اوست و بازگشت همه به سوی او میباشد؛ اختیار در دست اوست و ما، اختیاری نداریم.
نفسی التی تملک الأشیاء ذاهبه | فکیف أبکی علی شی إذا ذهبا |
«وجود من که مالک اموال و چیزهاست، از بین میرود؛ پس چگونه به خاطر از دست دادن اموال و داراییها بگریم؟»
﴿کُلُّ شَیۡءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥ﴾ [القصص: ۸۸] «همه چیز جز ذات خداوند، فانی است و از بین میرود».
﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ ٢۶﴾ [الرحمن: ۲۶] «هر آنچه روی زمین است، از بین میرود».
﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ ٣٠﴾ [الزمر: ۳۰] «تو ای پیامبر! میمیری وآنها هم خواهند مرد».