میگوید: احمد گفت: و اما کسی که گمان میکند که ایمان، اقرار کردن است، پس دربارهی معرفت (شناخت و آگاهی داشتن به آن) چه میگوید؟ آیا همراه با اقرار کردن به معرفت احتیاج دارد؟ و آیا نیاز است که تصدیق کنندهی آنچه که میداند باشد؟ پس اگر گمان کند که همراه با اقرار کردن احتیاج به معرفت داشتن هم دارد، پس گمان برده که آن (ایمان) از دو چیز است [اقرار و معرفت] و اگر گمان کند او لازم است که اقرار کننده و تصدیق کننده به آنچه که شناخت دارد باشد، پس آن از سه چیز است [اقرار و معرفت و تصدیق] و اگر جحد و انکار کند و بگوید به معرفت و تصدیق احتیاج ندارد پس سخن بزرگی گفته است و فکر نمیکنم کسی معرفت و تصدیق را دفع کند. و عمل هم به همراه این چیزها چنین است.
و میگوید: خداوند به ما دستور داده که در نماز بگوییم:
﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ۶ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ۷﴾ [الفاتحه: ۶-۷]
«ما را به راه راست هدایت کن. راه کسانی که بر آنان نعمت دادی؛ نه خشم گرفتگان بر آنها؛ و نه گمراهان».
و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: یهودیان خشم گرفتگان بر آنها و نصاری گمراهان هستند. برای اینکه یهود حق را میشناسند چنانکه فرزندان خود را میشناسند و به خاطر کبر و حسدی که دارند از آن پیروی نمیکنند که باعث بغض ورزیدن حق و دشمنی با آن میشود و نصاری عبادتی دارند و در قلبشان رأفت و رحمت و رهبانیتی که بدعت نهادهاند را دارند؛ اما بدون علم؛ پس آنها گمراه هستند. آنها (یهودیان) علم و آگاهی دارند اما بدون قصد و هدف صحیح و آنها (نصاری) قصد و هدف در خیر دارند اما بدون علم و آگاهی داشتن، و گمان و پیروی از اهواء نیز به آن اضافه شده و در حقیقت معرفت و شناختِ نافع و قصد نافعی برایشان باقی نمانده است، بلکه چنین شدهاند که خداوند متعال دربارهی مشرکین اهل کتاب میگوید:
﴿وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ﴾ [ملک: ۱۰]
«و گویند: اگر ما میشنیدیم یا تعقل میکردیم، در (زمرۀ) دوزخیان نبودیم».
و میفرماید:
﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا﴾ [اعراف: ۱۷۹]
«به تحقیق، گروه بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدهایم، آنها دلهایی دارند که با آن نمیفهمند».
پس ایمان در قلب، به مجرد تصدیقی که همراه با آن عملِ قلبی نباشد، ایمان محسوب نمیشود (عمل قلبی) که باعث محبّت الله و رسولش و نحو ذلک میشود، چنانکه ایمان محسوب نمیشود به مجرد ظن و هوی؛ بلکه باید در اصل ایمان، «قول قلب» و «عمل قلب» موجود باشد.[۱]
[۱]– جـ۷ ص۵۲۸: ۵۲۹ لمجموع الفتاوى