ایجاد ممانعت از انجام عبادت با اسلحه‌ی تأخیر انداختن

 

برای رسیدن به این هدف به راه های متعددی متوسل می شود. در صحیح بخاری از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده‌ که‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

«یعقد الشیطان على قافیه رأس أحدکم (القافیه: مؤخر الرأس)، إذا هو نام ثلاث عقد، یضرب مکان کل عقده، علیک لیل طویل فارقد، فإن استیقظ فذکر الله، انحلت عقده، فإن توضأ، انحلت عقده، فإن صلى، انحلت عقده، فأصبح نشیطاً طیب النفس، وإلا أصبح خبیث النفس کسلان».

(وقتی که می خوابید شیطان بر قسمت آخر سر شما، سه گره می زند و موقع هر گره زدن چنین می گوید: تو شب درازی را در پیش داری، ‌پس خوب بخواب، اگر بیدار شود و «بسم الله» بگوید، ‌یک گره باز می شود، وقتی وضو می گیرد، گره دوم باز می شود، بعد از وضو اگر نماز بخواند، گره سوم نیز باز می شود، آنگاه در حالی وارد صبح می شود که خوشحال و شادان است؛ در غیر این صورت با تنبلی و خلاطره ای آزرده‌ صبح می کند.( بخاری: ۳/۲۴ شماره: ۱۱۴۳ .)

در بخاری و مسلم آمده است: هر گاه کسی از شما از خواب بیدار می شود و وضو می گیرد، ‌داخل بینی را سه بار بشوید، زیرا که شیطان در لوله های بینی شب را می گذراند. (بخاری: ۶/۳۳۹ شماره:۲۲۹۵ .)

در صحیح بخاری آمده است: در مجلس رسول الله صلی الله علیه وسلم  صحبت به میان آمد و درباره کسی سؤال شد که‌ از اول شب تا پایان صبح می خوابد. رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: او کسی است که شیطان در گوشهای او شاشیده است.

آنچه بیان گردید، این بود که شیطان با فعل و عمل خودش انسان را به تنبلی واداشته و از انجام اعمال نیک جلوگیری می کند و گاه وقتی چنین می شود که شیطان با ایجاد وسوسه در دل انسان این کار را انجام می دهد، بگونه ای که کسالت را برای انسان امری پسندیده جلوه می دهد و او را از عمل نیک به‌ تأخیر می اندازد و انجام کار را به امیدهای بسیار طولانی می سپارد . علامه ابن جوزی در این راستا می فرماید: بسیاری از یهود و نصاری به‌ دین اسلام عشق و علاقه داشتند، اما شیطان همیشه آنان را از مسلمان شدن منع می کرد و به آنها می گفت: « شتاب نکن خودت را مهلت بده » با  این شیوه انسان را از مسلمان شدن به عقب می اندازد تا انسان به لب گور می‌رسد. گناه کار را نیز به همین ترتیب از توبه کردن باز می دارد و به سرعت به اهداف شیطانی اش جامه عمل را می پوشاند و با توبه کردن در آینده از راهی بسیار دور چراغ سبز را به او نشان می دهد.

بسیاری از انسانها هستند که برای انجام دادن کار عزم جدی می کنند، ‌اما شیطان آنها را وادار به عقب نشینی می کند و بسیاری از انسانها برای رسیدن به مقام فضیلت تلاش می کنند لکن شیطان مانع ایجاد می کند.

بسا اوقات، مفتی و فقیه برای تدریس اراده می کند، شیطان می گوید: چند لحظه استراحت کن، ‌عابد بیدار می شود تا شب هنگام عبادت کند، شیطان می گوید: شب طولانی است وقت هنوز زیاد است، اندکی بخواب. شیطان با ایجاد وسوسه همواره تنبلی و سستی را زیبا جلوه می دهد و انسان را از عمل باز می دارد و انجام کار را به امیدهای طولانی به آینده بسیار دور می سپارد.

بنابر این لازم است انسان آگاهانه حرکت کند و آگاهانه عمل کردن عبارت است از:

استفاده بهتر و بیشتر از امیدهای دور و دراز، زیرا کسی که در معرض خوف و خطرات است، ‌امنیت ندارد، وآنچه‌ از دست رفته باز نمی آید، و ریشه هر کوتاهی و گرایش به بدیها در امیدهای دور و دراز نهفته‌ است. قطعاً انسان همواره می اندیشد که خود را از بدی ها کنار کشد و بسوی خوبی ها متوجه شود، اما او برای این کار تنها به‌ خود وعده می دهد. بدون تردید کسی که امید رفتن در روز را دارد، آهسته می رود و کسی که وعده صبح را به خود می دهد در شب ضعیف عمل می کند و کسی که‌ مرگ را تصور نماید ‌کارها را سریع و با جدیت انجام می دهد.

از بعضی سلف چنین منقول است:

از بکار گیری کلمه‌ «سوف» یعنی (اینکه فلان کار را نه اکنون بلکه بعداً انجام می دهم) بر حذر باشید، زیرا که «سوف» از ابزار و از لشکر شیطان است .

مثال کسی که با جدیت کارش را انجام می دهد و مثال کسی که تنبلی می کند و خودش را با تلقین به اینکه هنوز فرصت باقی است، مانند گروهی است که در حال مسافرت هستند و وارد شهری می شوند، شخص هوشیار که کارهایش را با جدیت دنبال می کند، بعد از ورود به شهر بلافاصله برای تدارکات ادامه سفر اقدام می کند و خود را برای حرکت آماده می سازد و تنبل که کارهایش همواره به عقب می اندازد، چنین تصور می‌کند که‌ هنوز وقت زیاد است، برای مدت یک ماه در این شهر باقی می‌مانیم در همین حال، ‌صدای کوچ کردن بگوش می رسد، ‌او که امان شده است، با شنیدن صدای کوچ کاروان بسیار خوشحال می شود و او که تنبلی کرده است، سرگردان  وحیران می‌ماند.

مثال انسانها در دنیا نیز چنین است؛ بعضی از آنها مستعد، آماده و بیدار هستند، هرگاه فرشته مرگ برای قبض روح آنها بیاید، با پشیمانی و ندامت روبرو نمی شوند و بعضی از آنها فریب خوردگان‌اند که آمادگی را به آینده دور و دراز موکول کرده‌اند، آنها موقع کوچ کردن از این دنیا طعم تلخ ندامت را باید بچشند.

هرگاه در مزاج انسان و در سرشت او محبت تنبلی و سپردن کارها به آینده‌ وجود داشته‌ ‌باشد، ‌شیطان نزد او آمده و بر حسب مقتضای طبیعتش او را به عمل وا می دارد. مجاهدت مشکل است مگر بر کسانی که متوجه هستند و خود را در مقابل دشمن می بینند و باور دارند که دشمن ضعیف نیست و اگر در ظاهر خود را ضعیف نشان بدهد، قطعاً دارد نقشه ای را علیه او طراحی می کند تا خودش را در کمین تقویت کند. (تلبیس ابلیس: ۴۸۵ .)

مقاله پیشنهادی

هدف از کار کردن و رزق حلال به دست آوردن

فرد مسلمان هرکاری که می‌‌‌‌کند، هدفش این باشد که به فرمان و حکم الهی عمل …