الحمدلله،
این مسئله بر میگردد به پزشک متخصص که نوع بیماری این زن را تشخیص دهد که آیا با روزه گرفتن ضرری به او میرسد یا نه؟ و اگر به او ضرر میرسد آیا این مرض مزمن و دائم است یا مؤقت؟ و پس از آن احکام مریض هنگام روزه بر او تطبیق میشود.
بطور خلاصه، احکام روزه دار مریض بشرح زیر میباشد:
۱- هر زمانیکه روزه گرفتن بر کسی سخت باشد و موجب افزایش بیماریش شود، و پزشکی متخصص و مسلمان که تشخیصش درست باشد به او بگوید که روزه برایشان ضرر داشته و دردشان را افزایش می دهد و جان او را به خطر می اندازد؛ در این صورت اگر مرضش مزمن و دائم باشد پس می تواند روزه نگیرد و در مقابل هر روز به یک مسکین به اندازه نصف صاع (تقریبا یک کیلو و نیم) خوراک بدهد و قضای روزه بر او لازم نیست.
۲- اگر نوع مرض مزمن و دائم نبود نیازی به خوراک دادن مسکین نیست بلکه باید صبر کند تا از آن مرض شفا پیدا کند و سپس قضاء روزه اش را بگیرد، از آنجاییکه خداوند در قرآن میفرماید: “وَمَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ” (البقره : ۱۸۵)، یعنی: ” پس هر کس از شما بیمار بود یا در سفر باشد پس لازم است شمار آن از روزهای دیگر (را روزه بگیرد)”
۳- اگر پزشک گفته بود که مریضش مزمن و دائم میباشد و آن شخص به ازای هر روز که روزه نمیگرفته یک مسکین را خوراک میداده، ولی برفرض بر طرف شدن بیماری و بازگشت سلامتی، در آن صورت سال آینده را باید روزه بگیرید و قضای سالهای گذشته که افطار کرده است و کفاره ی آنها را پرداخت کرده است بر او لازم نیست.
و خوراک یک مسکین برابر است با نصف صاع از خوراک معمولی که در شهرش رایج است، مانند خرما، برنج، و غیره، و نصف صاع برابر است با تقریبا یک کیلو و نصف (۱٫۵ Kgs.)
پس اگر بیماری این زن چندان جدی نباشد و خفیف باشد و با روزه گرفتن ضرری به او نمیرسد برای شوهر جائز نیست که او را وادار به افطار کردن و شکستن روزه کند، ولی اگر بیماریش جدی باشد، پس احکام فوق الذکر بر او منطبق میشود.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین