عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ رَضِیَ الله عَنْهُمَا قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ نُصَلِّی مَعَ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم إِذْ أَقْبَلَتْ عِیرٌ تَحْمِلُ طَعَامًا، فَالْتَفَتُوا إِلَیْهَا حَتَّى مَا بَقِیَ مَعَ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم إِلاَّ اثْنَا عَشَرَ رَجُلاً، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الآیَهُ: «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا». (بخارى:۹۳۶)
جابر ابن عبد الله رضی الله عنه میگوید: در یکی از روزهای جمعه که آنحضرت صلى الله علیه وسلم مشغول خواندن خطبه بود و ما منتظر نماز بودیم، کاروانی از غله وارد مدینه شد. مردم برخاسته و بسوی کاروان رفتند. فقط دوازده نفر، نزد رسول الله صلى الله علیه وسلم باقی ماند. آنگاه ، این آیه نازل شد: « وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِماً» یعنی هنگامی که تجارت یا سرگرمی ای را ببینند، از اطراف تو پراکنده می شوند و تو را ایستاده رها می کنند. (این واقعه در ابتدای اسلام بود ومردم به احکام دین، آشنایی کامل نداشتند).