عَنْ أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ قَالَ: أَخَذْتُ صُرَّهً مِائَهَ دِینَارٍ فَأَتَیْتُ النَّبِیَّ فَقَالَ: «عَرِّفْهَا حَوْلاً». فَعَرَّفْتُهَا حَوْلاً، فَلَمْ أَجِدْ مَنْ یَعْرِفُهَا، ثُمَّ أَتَیْتُهُ فَقَالَ: «عَرِّفْهَا حَوْلاً» فَعَرَّفْتُهَا، فَلَمْ أَجِدْ مَنْ یَعْرِفَهَا ثُمَّ أَتَیْتُهُ ثَلاثًا فَقَالَ: «احْفَظْ وِعَاءَهَا، وَعَدَدَهَا، وَوِکَاءَهَا، فَإِنْ جَاءَ صَاحِبُهَا، وَإِلاَّ فَاسْتَمْتِعْ بِهَا».
(بخارى:۲۴۲۶).
ترجمه:
اُبَی بن کعب میگوید: کیسهای را که صد دینار در آن بود، یافتم. آن را نزد نبی اکرم بردم. رسول الله فرمود: «تا مدت یک سال، (پیدا شدن) آن را به مردم اعلام کن». من نیز تا یک سال آن را اعلام کردم. اما صاحبش پیدا نشد. سپس، نزد رسول الله رفتم. دوباره فرمود: «تا یک سال اعلام کن». من نیز چنین کردم. اما کسی را نیافتم که آنرا بشناسد. برای بار سوم، نزد رسول الله رفتم. آن حضرت فرمود: «ظرف آن و تعداد و پارچه ای که با آن بسته شده است را نگهدار. اگر صاحبش آمد، به او بده وگرنه خودت از آن استفاده کن».