اگر تعارض بین دلیل نقلی و عقلی واقع شود…

اگر تعارض بین دلیل نقلی و عقلی واقع شود، یکی از سه احتمال زیر وجود دارد:

  • یکی از دلایل قطعی و دیگری ظنی است که در این صورت مقدم داشتن و ترجیح دلیل قطعی چه نقلی باشد یا عقلی، واجب است. اما اگر هر دو ظنی باشند، ترجیح دلیلی که راجح است واجب می باشد چه نقلی باشد یا عقلی؛
  • یکی از دو دلیل فاسد است. در این صورت ترجیح دلیل صحیح بر فاسد واجب است چه دلیل نقلی باشد یا عقلی؛
  • یکی از دلایل صریح باشد و دیگری چنین نباشد؛ در این صورت ترجیح دلیلی که دلالت آن صریح است بر دلیلی که دلالت آن پنهان است، واجب می باشد. اما باید در نظر داشت که گاهی برخی از دلالت ها از چشم برخی از مردم پنهان می ماند درحالی که نزد برخی دیگر واضح و آشکار می باشند که در این صورت فی نفس الامر تعارضی وجود ندارد.

اما اینکه دو دلیل قطعی باشند – چه از نظر سند و چه از نگاه متن – و با یکدیگر در تعارض باشند، هرگز امکان ندارد چه این دو دلیل نقلی باشند یا عقلی؛ یا اینکه یکی نقلی و دیگری عقلی باشد.

ابن قیم در «نونیه»[۱] می گوید:

فاذا تعارض نص لفظ وارد والعقـل حتـی لیـس یلتقیـان
بالعقـل امـا فاسـد ویظنـه الرائی صحیحا وهو ذو بطلان
او ان ذلک النص لیس بثابت        ما قالـه المعصــوم بالبـرهــان

«اگر نص وارد شده با عقل در تعارض قرار گیرد، چنانکه قابل جمع نباشند، یا عقل فاسد است و تصور صحیح بودن آن است درحالی که باطل بودن آن هویدا است. یا اینکه آن نص ثابت نیست و هرگز معصوم آن را بیان نکرده است.»

خلاصه مطلب:

عقل نزد اهل سنت و جماعت جایگاه شایسته و مناسب خود را دارد و امری میانه بین دو جانب افراط و تفریط است.

جانب افراط: دیدگاهی که عقل را اصلی کلی و ابتدایی می داند که مستقل از شرع عمل می کند و نیازی به آن ندارد.

جانب تفریط: دیدگاهی که به کلی از عقل روی گردانده و آن را نکوهش نموده و از آن عیبجویی می کند و به طور مطلق از دیدگاه عقلی خرده می گیرد.

اما دیدگاه میانه و وسط در این میان – که همان دیدگاه اهل سنت است – می گوید:

  • عقل در شناخت علوم مختلف شرط است و کمال و درستی اعمال بدان وابسته است و بر این اساس است که سلامت عقل در تکلیف، شرط است. بنابراین امور انجام شده با وجود عدم عقل ناقص است و اقوال مخالف با عقل باطل است و تدبر در قرآن به وسیله ی عقل می باشد. خداوند متعال می فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً» (نساء: ۸۲) «آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن می‌یافتند». بنابراین این عقل است که حجت خداوند بر مخلوقاتش را درک می کند.[۲]
  • عقل به خودی خود مستقل نیست بلکه نیازمند شرع است.
  • عقل تصدیق کننده ی شرع است در هر آنچه بدان خبر می دهد.
  • شرع نیز بر دلایل عقلی دلالت می کند و آنها را بیان نموده و به آنها تشویق می کند.[۳]

 

 

[۱] – مجموع القصائد المفیده، ص: ۱۱۴

[۲] – نگا: درء تعارض العقل و النقل: ۱/۱۴۷؛ مجموع الفتاوی: ۳/۳۳۸ ، ۳۳۹

[۳] – نگا: درء التعارض: ۲/۲۸ ،  ۲۹؛ الصواعق المرسله: ۲/۴۶۰ -۴۹۷؛ معالم اصول الفقه، جیزانی، به صورت مختصر.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …