دربارهی آیهی: ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾ [الطلاق: ۳]. که مؤلف آورده، ابن قیم میگوید: «یعنی خدا او را بس است و هر کس، خدا کفایتکننده و حمایت کنندهاش باشد، دشمنش نمیتواند گزند و زیانی همچون تشنگی و گرسنگی را به او برساند. اما اینکه دشمن هر طور که بخواهد میتواند به مؤمن زیان برساند، هرگز چنین نیست. البته میان اذیتی که در ظاهر اذیت است و در حقیقت، برایش خیر و برکت است و اذیت کننده به او نیکی کرده و در واقع به خودش ضرر رسانده و میان ضرر و زیانی که به وسیلهی آن به آمال خود میرسد، فرق وجود دارد. برخی از سلف صالح گفتهاند: خدا برای هر عملی، جزا و پاداشی از جانب خودش قرار داده و پاداش توکل به خدا را، کفایت کردن خود قرار داده و میفرماید: ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾ «هر کس بر خداوند توکل کند (و کار و بار خود را بدو واگذارد) خدا او را بسنده است». و نفرموده: او فلان و فلان اجر و پاداش را دارد، آن گونه که در مورد اعمال و کردار نیک، مقدار پاداش را بیان فرموده است. بلکه خدای سبحان خودش را کفایت کننده و حامی بندهاش که به او توکل کرده، قرار داده است. پس اگر بنده حقیقتاً به خدا توکل کند و آسمان ها، زمین و تمام موجودات میان آنها علیه او نیرنگ به کار برند که گزندی به او برسانند، خدا قطعاً راه گشایش برایش هموار میکند و او را کفایت و یاری میکند».[۱]
در روایتی که امام احمد در کتاب «الزهد» از وهب بن منبه نقل کرده، آمده است: «خدای عزّ وجل در یکی از کتاب هایش فرموده است: «بعزّتی إنه من اعتصم بی، فإن کادته السموات[۲] بمن فیهن، والأرضون بمن فیهن، فإنی أجعل له [من ذلک][۳] مخرجاً، ومن لم یعتصم بی، فإنی أقطع یدیه من أسباب السماء، وأخسف من تحت قدمیه الأرض، فأجعله فی الهواء ثم أکله إلی نفسه، کفی بی لعبدی مآلاً[۴]، إذا کان عبدی فی طاعتی أعطیه قبل أن یسألنی، وأستجیب له قبل أن یدعونی، فأنا أعلم بحاجته التی ترفق به[۵] منه».[۶]: «به عزت خودم قسم، هرکس به من پناه ببرد، اگر آسمانها و موجوداتی که در میان آسمانهاست و زمین و موجوداتی که در میان زمین است [دست به دست هم بدهند و علیه او] نیرنگ به کار ببرند [ که گزند و زیانی به او برسانند] من برایش گشایش حاصل میکنم، [و او را از دست آنها نجات میدهم ] و هرکس به من پناه نبرد، دستانش را از اسباب آسمان میبُرم و زمین را از زیر پاهایش فرو میبرم و او را در فضا قرار میدهم، سپس او را به خودش وا میگذارم [و کاری به کارش ندارم ]. برای بندهام، کافی است که پناهگاهش من باشم. هرگاه بندهام تحت فرمان من و فرمانبردار من باشد، به او میدهم قبل از اینکه از من بخواهد و دعا و نیازش را برآورده میکنم قبل از اینکه مرا بخواند؛ چرا که من نسبت به نیازش از خودش داناترم.
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– بدائع الفوائد: ۲/۷۶۶- ۷۶۷، قسمت الفوائد.
[۲]– در نسخههای الف و ط، عبارت «ومَن» آمده است.
[۳]– در نسخههای ط و ب، عبارت: «بذلک» آمده و آنچه که اینجا آمده، از روی نسخهی الف میباشد و در کتاب «فتح المجید»، ۲/۵۹۳ نیز آمده است.
[۴]– عبارت «مآلاً» از نسخهی «ب» افتاده است.
[۵]– کلمه ی «به» از نسخهی «ض» افتاده است.
[۶]– امام ابن مبارک در «الزهد» شمارهی ۳۱۸، امام احمد در «الزهد» صفحات: ۹۶ و ۳۵، ابن ابی حاتم در تفسیرش شمارهی ۱۶۵۲۰ و ابونعیم در «الحلیه» ۴/۳۸ آن را روایت کردهاند و اسنادش به وَهب صحیح است.