جمعیت انبوه و گردهمایی گسترده، برای داعی مهم نیست، برای او مهم نیست، جشن
باشکوهی برایش برپا گردد و یا شنوندگان بسیاری پای سخنانش بنشینند. آنچه برایش
مهم و حیاتی است، بیان حق و امر به کارهای پسندیده و نهی از منکرات و بر دوش
گرفتن پیام رسالت با امانت و تعهد و ابلاغ شریعت، با صداقت و راستی است.
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی میخرند؟!
آل عمران آیه ۱۸۷
داعی الی اللّه همچون هنرپیشهای نیست که عواطف افراد را اغفال نماید و یا
احساسات آنها را به بازیچه بگیرد و یا در جستجوی راههای جذب مردم را برباید و در
اوهام و تخیلات خویش بسر ببرد و یا در بسترهای ضلالت آواره و سرگردان بماند.
او چون فیلسوفی نیست که قوانینی را وضع نماید و با آوردن قیاس و امثله بدنبال
الیل باشد. و یا با کنار هم چیدن مقدمات، به نتایجی دست یابد.
مبلغ واقعی همچون پادشاهی نیست که سخنانش را بر دیگران تحمیل کند و به تنبیه و
سرزنش زیر دستانش مشغول شود. و یا سپاهی گرد هم آورده، پرچمهایش را برافراشته
گه دارد. و باالخره دعوتگر واقعی همانند تاجری نیست، که در اندیشه جمع آوری پول
باشد و در انتظار رسیدن چکهایش و یا معامله در بازار بورس بنشیند.
آری! دعوتگر راستین فردی دیگر و نقشی فراتر از اینهاست…!.
داعی تابع و فرمانبردار محمد صلی اللّه علیه و سلم است. او در نقش فرزندی وفادار برای رعیتش،
دانش آموزی ممتاز در مدرسه اش، و دانشجویی نمونه در دانشگاهش، ایفای وظیفه میکند.
عشق به االله و رسول در خونش جریان دارد بر قلبش پرتو میافکند و بسان نوری
اهش را روشن، احساساتش را ماالمال از محبت و درونش را فروزان و شعله ور
میسازد.
کثرت، ازدحام و استقبال دسته جمعی برای داعی مطرح نیست. زیرا چه بسیار
پیامبرانی بودند که به دعوتشان کوچکترین اعتنایی نشد. و به عدهای تنها یک یا دو نفر
اجابت گفتند، و به برخی از انبیاء فقط شمار اندکی پیوستند، و بعضی نیز تمام عمر
خویش را صرف دعوت کردند، ولی در نهایت در این راه جان خود را از دست دادند،
بدون آن که کسی به آنها گرویده باشد. و پیامبرانی بودند که سالیانی دراز را وقف دعوت
کردند، اما سرانجام با اره ها به دو نیمه شدند!.