بوداود در سنن خود از جابر بن عبدالله روایت نموده که میگوید:
همراه جمعی از دوستان برای سفری بیرون رفتیم، در میانهی راه سنگی به سر یکی از دوستان خورد و سرش را زخمی نمود؛ وی در همان شب محتلم شدند؛ لذا از دوستانش پرسید که آیا تیمم برای او جایز است و میتواند از رخصت تیمم استفاده نماید؟ آنان در جواب گفتند: رخصتی را برای شما نمییابیم و نمی¬توانی از تیمم استفاده نمایی، زیرا به آب دسترسی داری. پس غسل نمود و در نتیجه (بر اثر عفونت زخم) فوت کرد. وقتی به خدمت پیامبر ج بازگشتیم و مسأله را برای ایشان تعریف کردیم، فرمود:
«قَتَلُوهُ قَتَلَهُمْ اللَّهُ! أَلَا سَأَلُوا إذْ لَمْ یَعْلَمُوا؟ فَإِنَّمَا شِفَاءُ الْعِیِّ السُّؤَالُ إنَّمَا کَانَ یَکْفِیهِ أَنْ یَتَیَمَّمَ وَیَعْصِرَ – أَوْ یَعْصِبَ – عَلَى جُرْحِهِ خِرْقَهً ثُمَّ یَمْسَحَ عَلَیْهَا وَیَغْسِلَ سَائِرَ جَسَدِهِ»: «او را کشتند، خدا آنها را از بین ببرد. چرا باید راجع به مسائلی که آگاهی ندارند، سؤال نکنند! مگر نه این است که درد نادانی با سؤال و پرسیدن شفا مییابد؛ کافی بود تیمم کند و زخم را با پارچهای ببندد، سپس روی زخم مسح نماید و سایر بدنش را غسل دهد».
رسول خدا بیان داشت که جهل و نادانی درد است و سؤال کردن وسیلهی شفای آن میباشد.
مقاله پیشنهادی
آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته میشود
عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …