سپاس و ستایش از آن الله، یگانه پرودگار جهانیان است و درود و سلام می فرستم بر مایه رحمت جهانیان، پیامبرمان محمد و بر خاندان و اصحابش و همه کسانی که تا روز قیامت از سنت ایشان پیروی می کنند؛
اما بعد:
مهمترین مطلبی که دانستن آن بر هر مرد و زن مومن واجب می باشد این است که بداند: او تنها جهت پرستش و بندگی خداوند یگانه و بی شریک آفریده شده است زیرا خداوند می فرماید: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) یعنى: ( من جن ها و انسان ها را فقط برای این آفریدم که تنها مرا بپرستند)الذاریات/۵۶ و همچنین می فرماید: (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ُ)یعنى: ( الله همان ذاتی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکار تر هستید)الملک/٢ بنابراین دنیایی که در آن زندگی می کنیم بستری برای عبادت و امتحان است و خداوند متعال بندگانش را در آن با انواع گوناگونی از تکالیف مسئول کرده است و ما تنها جهت یک هدف بزرگ و مقصد والا که همان تحقق بندگی خداوند متعال است آفریده شده ایم زیرا مردم تنها زمانی روی خوشبختی را در زندگی شان خواهند دید و کار و بارشان سامان خواهد یافت و آخرت شان اصلاح خواهد گردید و طعم آرامش را خواهند چشید که هدف مذکور را که همان پرستش و بندگی خالصانه خداوند متعال است را محقق کنند زیرا عبادت و بندگی خداوند متعال یک طرح الهی برای همه جوانب زندگی است و علاوه بر آن برای همه مردم تشریع شده است زیرا خداوند متعال پیامبرش صلی الله علیه وسلم را به همراه هدایت و دین حق بسوی بشریت فرستاده و فرموده است: (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)یعنی: (الله همان ذاتی است که پیامبرش را به همراه هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان دیگر غالب گرداند حتی اگر مشرکان آن را ناخوشایند پندارند)الصف/۹ أهل علم عبارت”هدی”(هدایت) را علم سودمند و عبارت” دین حق” را عمل صالح تفسیر کرده اند.
بنابراین مهمترین تکلیف هر انسان در دنیا تحقق بندگی خداوند متعال می باشد و اصل و أساس بندگی، بندگی قلب ها است زیرا اگر توحید و بزرگی و عظمت خداوند در قلب ها مستقر نشده باشد و قلب ها در مقابل ذات بی همتای او خاکسار و فروتن نگشته باشند، برخاستن ها و نشستن ها(کنایه از نماز)و رفت و آمد ها( کنایه از عبادت حج و جهاد)،هیچ سودی به حال بنده نخواهند داشت زیرا عملکردهای مذکور در این حالت فاقد روح هستند و متوجه باشید که روح عبادت، همان بندگی قلب برای الله سبحانه وتعالى می باشد.
یکی از الطاف خداوند متعال بر بندگانش این می باشد که عبادت هایی برای شان تشریع نموده است که بنده با اجرای آنها می تواند هدف خلقت را محقق سازد زیرا ما با نگاه به این هدف بزرگ و مقصد والا در میابیم که خداوند متعال ابزار و وسایلی را جهت تحقق هدفش- که همان پرستیده شدن قلبی و جسمی او سبحانه وتعالى است- برای ما تشریع نموده تا با اجرای آنها بتوانیم به این هدف ربانی جامه عمل بپوشانیم.
به طور مثال: نماز سرآمد همه عبادت های ظاهری است زیرا ارتباط بین بنده و پرودگارش تلقی می شود و همچنین زکات و روزه و حج که ارکان اسلام می باشند از جمله عبادت های ظاهری محسوب می شوند اما نکته اینجاست که تحقق عبادت های مذکور مستلزم تحقق عبادت های قلبی در آنها است بطوریکه وقتی ما به عبادت های مذکور می پردازیم بایستی متوجه باشیم که در حقیقت هدف خلقت را محقق می کنیم و باید بندگی قلب را که همانا توحید و خشوع و فروتنی و اخلاص در برابر پرودگار است را در آنها لحاظ نماییم تا بتوانیم هدف آفرینش را تحقق ببخشیم از اینرو اگر فردی به هر دلیلی نماز یا زکات یا روزه و یا حج را به جا نیاورد آیا معنایش این است که او بنده خداوند نیست؟ در پاسخ می گوییم: خیر؛ او خواسته یا ناخواسته بنده خداوند متعال است زیرا عبادت های مذکور وسیله هایی جهت تحقق بندگی هستند از اینرو استفاده نکردن از وسیله های مذکور به معنای منتفی شدن هدف یا عدم آن نیست بنابراین بایستی عبادت ها و شریعت های الهی را با این دید بنگریم که آنها وسیله هایی برای تحقق هدف والای مذکور که همان بندگی قلب ها برای خداوند متعال است می باشند و بندگی قلب برای خداوند متعال با دو چیز محقق می شود: خاکساری و فروتنی در برابر الله که کلید بندگی است و دوست داشتن خداوند متعال که اساسی ترین شرط آن به شمار می رود؛ از این رو