وقتی اهل سنت ملتزم به اطاعت الهی است و بر حفظِ جماعت میکوشد، این کار را بر اساس علم شرعی و اجرایی کردن آن میآغازند. از این رو در دلِ آزدی و پویایی، در تکاپوی طاعت الهیاند؛ نه در سرکشی و طغیان.
-(راه میانه که همان اسلامِ ناب است، برای آنان که دوشادوشِ امیر خویش و گروهی که سزاوارتر به اسلام هستند و میخواهند علیه مسلماننماها[۱] جهاد نمایند، جهاد محسوب میشود. البته زمانی که این تنها راه جهاد باشد؛ و اگر گروهِ مجاهد مرتکب معصیت و نافرمانی الهی میشوند، نباید همدوشِ آنان وارد جهاد شد، بلکه باید در طاعات الهی آنان را همراهی کرده و در معصیتها رهایشان نمود؛ چرا که « لَا طَاعَهَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ »[۲]: «نباید مخلوق را در نافرمانیِ خالق اطاعت نمود». برتری این امت در گذشته و حاضر، بر اساس همین فاکتور بوده است. و این رویکرد بر هر انسان مکلّفی، واجب است. این ایدئولوژی و نوع نگرش یعنی میانهروی. نه همانند خوارج است که به پیامدِ کم علمی، سجاده آب میکشند و خود را پارسایان امت میدانند. نه بسان مرجئه است که خود را در همه چیز پیروِ حاکمان میدانند؛ حتی اگر آن حکام نیکوکار نباشند[۳].
[۱]– منظور، مغولها هستند که در سال ۶۹۹ به شام آمدند. آنان منتسب به اسلام بودند و شهادتین را بر زبان میراندند؛ در حالی که دست نوشتهی چنگیز خان به نام «یاسق» را قانون اجرایی خود قرار دارند. سیاه مشقی که مجموعهای از احکام آسمانی و برخی از قوانین چنگیز که از سرِ هوا و هوس نوشته شده بود را در خود جمع نموده بود. فرزندان چنگیز بعد از مرگ وی آن را برای ریختن خونها و آبروها، شریعت قرار دادند و بر اساس آن حکم میکردند. مجموع الفتوی ج ۲۸ ص ۵۰۱.
[۲]– «لا طاعهَ لمخلوقٍ فی معصیهِ الخالقِ» آلبانی با این لفظ آن را صحیح می داند. نگا: تخریج مشکاه المصابیح (۳۶۲۴) . [مصحح]
[۳]– منهاج السنه: ج ۲۸ ص ۵۰۸.