ایمان دارند که برترین و لذیذترین نعمتی که به اهل بهشت میرسد، این است که در قیامت پروردگارشان را با چشمان خود میبینند و با او دیدار میکنند اوتعالی با آنها سخن میگوید و آنان با او حرف میزنند، چنان که میفرماید:
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَهٌ* إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَهٞ﴾ [القیامه: ۲۲-۲۳].
«در آن روز چهرههایی تازه (و خرم) هستند. به پروردگار خود مینگرند».
و بهشتیان پروردگارشان را خواهند دید همانطور که در شب چهارده ماه را میبینند، و برای دیدن آن نیازی نیست که به هم پیوسته و تحت فشار باشند، چنان که پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «شما پروردگارتان را خواهید همان طور که ماه شب چهارده را میبینید، و در دیدن او به هم پیوسته نخواهید بود و بر یکدیگر فشاری نخواهید آورد»[۱].
و ایمان دارند که الله متعال در یک سوم اخیر شب به آسمان دنیا پائین میآید، پائین آمدنی که شایسته شکوه و عظمت اوست، و کیفیت آن را نمیدانیم.
چنان که پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «هر شب وقتی یک سوم از شب باقی میماند پروردگارمان به آسمان دنیا میآید و میگوید: چه کسی مرا میخواند تا دعایش را اجابت کنم؟ چه کسی از من میخواهد تا به او بدهم ؟ چه کسی از من طلب آمرزش میکند تا او را بیامرزم؟»[۲].
و ایمان دارند که الله متعال روز قیامت در حالی که ملائکه صف گرفتهاند، برای فیصله و داوری بین بندگان میآید، آمدنی که شایسته اوست و کیفیت آن را کسی نمیداند، همانطور که خود را در کتابش وصف نموده و میفرماید: ﴿کَلَّآۖ إِذَا دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا* وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا﴾ [الفجر: ۲۱-۲۲].
«چنین نیست (که میگویید)، زمانیکه زمین پی در پی هموار شود. و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر شوند».
و میفرماید: ﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن یَأۡتِیَهُمُ ٱللَّهُ فِی ظُلَلٖ مِّنَ ٱلۡغَمَامِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَهُ وَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ﴾ [البقره: ۲۱۰].
«آیا انتظار آنان غیر از این است که خداوند و فرشتگان در سایبانهایی از ابر بیایند و کار (قضاوت) یکسره شود؟ و کارها بهسوی خدا بازگردانده میشوند».
پس شیوه و روش اهل سنت و الجماعت در ایمان داشتن به الله متعال این گونه خلاصه میشود:
آنان به آنچه الله متعال در کتابش از آن خبر داده و به آنچه پیامبرش صلی الله علیه و سلم در سنت خویش از آن خبر داده، ایمان قطعی دارند و کاملاً به آن اقرار میکنند، بدون آن که راه انحراف و یا تأویل و یا انکار و یا تشبیه را در پیش گرفته باشند. و بدون آن که کوچکترین شک و تردیدی در آن داشته باشند بلکه ایمان و تسلیم و عمل راه آنان است، چنان امام محمد بن سلم زهری ـ تابعی فقیه ـ رحمه الله میگوید: «از سوی خدا پیام فرستادن است و پیامبر باید برساند و وظیفه ما پذیرفتن میباشد»[۳].
و همان طور که امام سفیان بن عیینه رحمه الله میگوید: «هر آنچه الله متعال خود را به آن در قرآن وصف نموده، خواندنش تفسیرش میباشد، نه کیفیتی برای آن بیان میشود و نه نمونه و مثالی»[۴].
و چنان که امام شافعی رحمه الله میگوید: «به الله ایمان آوردهام و به آنچه از الله متعال آمده به همان صورت که مراد الله است ایمان دارم و به رسول الله و آنچه از رسول الله آمده به همان صورتی که مقصود اوست ایمان دارم»[۵].
و امام دارالهجره مالک بن انس رحمه الله میگوید: «از بدعتها بپرهیزید!! گفتند!.
بدعتها چه هستند؟ فرمود: اهل بدعت کسانیاند که در مورد اسمای الله متعال و صفات و کلام و علم و قدرت او سخن میگویند، و در مورد آنچه صحابه و تابعین سکوت نمودهاند، سکوت پیشه نمیکنند»[۶].
و فردی از امام مالک رحمه الله در مورد آیه «الرحمان علی العرش استوی» پرسید که الله چگونه بر عرش است؟ گفت: استوی نامعلوم نیست، و کیفیت آن را عقل درک نمیکند و ایمان داشتن به آن واجب و پرسیدن از آن بدعت است و تو را جز فرد گمراهی نمیبینم!! و دستور داد او را از مجلس بیرون کنند[۷].
و امام ابوحنیفه رحمه الله میگوید: «هیچ کس حق ندارد چیزی در مورد ذات الله متعال بگوید، بلکه باید الله را به آنچه خودش خود را وصف کرده، وصف نماید، و رأی و فکر خود را در مورد او چیزی نگوید، خجسته است الله متعال پروردگار جهانیان»[۸].
و میگوید: «هر کسی این را که الله متعال در آسمان است انکار کند، کفر ورزیده است»[۹].
و وقتی وی در مورد صفت نزول پرسیدند او رحمه الله گفت: «پائین میآید بدون آن که کیفیت آن را بدانیم»[۱۰].
و ولید بن مسلم قرشی میگوید: «از اوزاعی و سفیان بن عیینه و مالک بن انس در مورد احادیث صفات و رویت پرسیدم گفتند: آن را همانطور که آمده قرار دهید بدون بیان کیفیت»[۱۱].
و امام حافظ نعیم بن حمّاد الخزاعی رحمه الله میگوید: «هر کسی الله متعال را به آفریدههایش تشبیه دهد کفر ورزیده است، و هر کسی آنچه را که او خود را به آن وصف نموده انکار کند کفر ورزیده، و در آنچه او و پیامبرش او را وصف کردهاند تشبیهی نیست»[۱۲].
و بعضی از ائمه رحمهم الله تعالی میگویند: «قدم اسلام جز بر پل تسلیم بودن استوار نخواهد بود»[۱۳].
و امام ابن قدامه مقدسی رحمهم الله تعالی میگوید: «سلف و ائمه خلف همه بر این اتفاق دارند که صفاتی که در کتاب الله متعالی و سنّت پیامبرش آمده، بدون تأویل آن اثبات گردد و به آن اقرار شود. و ما فرمان یافتهایم که به آنان اقتدا کنیم و راه آنان را برویم»[۱۴].
پس اهل سنت و الجماعت از مذاهب منکران صفت و از مذاهب کسانی که تشبیه میدهند یا تفویض میکنند بیزار و به دورند. و الحمدلله
این بود عقیده سلف صالح ـ اهل سنت الجماعت، و اقوال ائمهشان در مورد الله متعال؛ پس هر کسی راه آنان را در پیش گرفته باشد به منهج و شیوه رسول اکرم صلی الله علیه و سلم و اصحاب بزرگوارش رضی الله عنهم ملتزم خواهد بود.
[۱]– متفق علیه.
[۲]– متفق علیه.
[۳]– سیر اعلام النبلاء امام ذهبی ج۵/ ص۳۷۷٫
[۴]– امام لالکانی در «… الاعتقاد الهادی ای سبیل الرشاد» از امام ابن قدامه مقدس روایت کرده است.
[۵]– ن ک: «لمعه الاعتقاد الهادی الی سبیل الرشاد» امام ابن قدامه مقدس.
[۶]– امام بغوی در شرح السنه ج۱/ص۲۱۷٫
[۷]– امام لالکائی در شرح اصول اعتقاد اهل السنه والجماعه ج۳/ص۴۴۰ روایت کرده است.
«…» کیفیت مجهول است و کسی جز الله متعال آن را نمیداند و ایمان داشتن به آن واجب است چون براساس دلایل ثابت است و پرسیدن در مورد آن بدعت است چون کیفیت استواء را کسی جز الله متعال نمیداند و صحابه از رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در مورد کیفیت استوا نپرسیدهاند.
[۸]– شرح العقیده الطحاویه امام ابی العز حنفی رحمه الله.
[۹]– امام ذهبی در «العلوللعلی …» ج۲/ص۴۲۷ آن را روایت کرده است.
[۱۰]– عقیده السلف اصحاب الحدیث امام صابونی.
[۱۱]– امام بغوی در شرح السنه و لالکائی در اصول الاعتقاد روایت کرده است: اینکه ائمه رحمهم الله گفتهاند آن را همانطور که آمده قرار دهید سخنشان ردّی بر منکران صفات و اینکه گفتهاند (بدون بیان کیفیت!) ردّی است بر کسانی که تشبیه میدهند و مفهوم سخن آنان این است که معانی این صفات همانطور که در نصوص قرآن و سنت آمده برای الله متعال به گونهای که شایسته الله متعال است برای او اثبات گردد یعنی در مورد کیفیت پرسیده نشود چون کسی از آن آگاهی ندارد، بلکه همانطور که آمده قرار داده شود، و در مورد همه صفات همین طور است، اما معنیاش این نیست که این صفات بدون اینکه معنی آن دانسته شود اثبات شوند، چون این مذهب مفوّضه و معطّله است و این یعنی صحابه و رسول الله کلامی را میخواندهاند که نمیفهمیدهاند، مانند «وهو السمیع البصیر» که معنیاش مفهوم است یعنی اثبات شنوایی و بینایی برای الله اما بدون اینکه کیفیت آن بیان شود چون عقل از درک بعضی از محسوسات قاصر است، پس چگونه کسی را درک میکند که چشمها قادر به درک آن نیستند؟
[۱۲]– امام لالکائی در شرح اصول اعتقاد اهل السنه ج۴/ص۵۸۷
[۱۳]– امام بغوی در شرح السنّه ج۱/ ص۱۷۱ روایت کرده است.
[۱۴]– لمعه الاعتقاد الهادی الی سبیل الرشاد امام ابن قدامه مقدسی.