از آنجا که اهل سنت تمام دین را در حیطهی خویش درآورده و بدان عمل میکنند، در حقیقت پیرامونِ دین «جمع» شدهاند؛ زیرا جماعت، سبب است و نتیجه؛ و نیز طاعت است و رحمت. و محافظت و پایبندی بر جماعت هم، طاعتِ الهی محسوب میشود. و از نشانههای رحمت الهی بر اطاعتکنندگانش، حفظ و نگهبانی از جماعتِ آنان است.
-(عامل و سبب تجمّع و الفت و مهربانی، مجموعهی دستورات دین و عمل به آنها است. و آن عبارت است از عبادت الله ـ که هیچ شریک و انبازی ندارد. و میطلبد چنان که ما را دستور داده است، در ظاهر و باطن به آن پایبند باشیم. سبب تفرقه و از همگسیختگی، رها کردن، فرامینی است که الله متعال بدان دستور داده است. و تجاوز و از حد گذشتن هم مزید بر علت است. پیامدِ جماعت، رحمت الله و رضایت و آمرزش اوست. همچنین خوشبختی دنیا و آخرت و روسفیدی هم از دیگر نعمتهای اوست.
ماحصلِ تفرقه هم، عذاب و لعنت الهی، روسیاهی و بیزاری رسول الله صلی الله علیه وسلم از گروه مذکور خواهد بود. و این مورد، یکی از دلایلِ قاطع بر حجت بودنِ اجماع است؛ زیرا ایشان به دلیل تجمع و اتحاد، فرامانبرانِ الهی هستند و به این سبب مورد رحمت الله ـ قرار میگیرند. امکان ندارد بتوان الله را با اعتقاد و باور، یا گفتار و رفتاری که بدان امر نکرده است، مورد پرستش قرار داد و مستحق رحمت شد. پس اگر مردم چنین عملی از آنان سر زد، هرگز اطاعت الهی محسوب نشده و سبب رحمت نخواهد گشت)[۱].
-(هرگاه مردم بخشی از دستورات الهی را به بوتهی فراموشی بسپارند، میانشان عداوت و کینه پدیدار خواهد شد. و چون از یکدیگر گسیختند، هلاک و تباه میگردند. و اگر به هم پیوستند، اصلاح و مالک میشوند؛ از آن رو که «جماعت» رحمت است و «تفرقه» عذاب و عقوبت)[۲].
[۱]– مجموع الفتاوی: ج۱ ص ۱۷.
[۲]– همان: ج۱ ص ۴۲۱.