اهل سنت و جماعت از دیر باز در مسایل علمی و عملی اختلاف نظر داشتند؛ لیکن روش و برنامهی خویش را با توجه به ادبِ اختلاف، در فضایی کاملاً دوستانه و مملو از احترام، با هدف و گرایشی اساسی که همان محافظت بر حفظ اتحاد و همبستگی یا «جماعت» و رها کردن تفرقه و اتهام است، کنترل و مدیریت کردهاند. هر چند که حجم تفاوتها زیاد بوده باشد.
-(الله جل جلاله محمد صلی الله علیه وسلم را به حق فرستاد و قرآن را بر وی نازل نمود. او به سوی مردمانی با سلیقههای مختلف، با دلهای ناهمگون و نظریاتِ متضاد فرستاده شد، با او پراکندگی برچیده شد و دلها به هم مهربان گشت و از مکر شیطان محفوظ ماند.
سپس الله جل جلاله بیان میدارد که «جماعت» به عنوان یک اصل، ستون دین محسوب میشود. رسول الله صلی الله علیه وسلم هم از مناظرات و بحثهایی که منجر به اختلاف و تفرقه شود، نهی فرموده است… و گروه نجات یافته را به پایبندیِ سنت، توصیف مینماید و آنان را جماعت مینامد… علمای صحابه و تابعین و نسل بعد از آنان رحمهم الله وقتی در مسئلهای اختلاف نظر داشتند، به این فرمودهی الهی عمل میکردند: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا﴾ [النساء: ۵۹]. یعنی: «و اگر درباره چیزی نزاع داشتید، آن را اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، به الله و پیامبر ارجاع دهید؛ این برای شما بهتر واز نظر عاقبت نیکوتر است».
مناظره و بحث آنان در مسألهای خاص، از باب مشاوره و خیرخواهی برای یکدیگر بود. گاهاً سخنانشان با هم فرق داشت، اما دوستی، عصمت و برادری خویش را حفظ میکردند… لیکن اختلاف نظر در احکام بیشتر از آن بود که بتوان حفظ و مدیریتش نمود. و اگر هر گاه مسلمان در مسئلهای با یکدیگر اختلاف نظر داشتند و بخواهند به سبب آن از هم بِبُرند، هیچ احترام و عصمتی میان مسلمانان باقی نخواهد ماند»[۱].
-(من «ابن تیمیه» باور دارم و مطمئن هستم الله جل جلاله خطای این امت را آمرزیده است؛ چرا که خطا در مسایل قولی خبری و مسایل علمی، عمومیت دارد. پیوسته سلفِ امت در بسیاری از مسایل اختلاف نظر داشتهاند و هیچ کس دیگری را به کفر، فسق و گناه متهم نکرده است)[۲].
-(ابو حنیفه رحمه الله و شاگردانش استثناء در ایمان را جایز نمیدانند و اعمال را جزو ایمان دانسته و مرجئه را نکوهش میکنند. مرجئه فرایض و اجتناب از محارم را واجب نمیدانند و میگویند مطلقِ ایمان کافی است… معلوم است که اختلاف در این مسأله لفظی است. یعنی این اختلاف میان علما و دینداران، همانند دیگر اختلافات در باب احکام است. همگی در زمرهی اهل ایمان و قرآن هستند)[۳].
[۱]– همان: ج۲۴ ص ۱۷۰.
[۲]– همان: ج۳ ص ۲۲۹.
[۳]– همان: ج۱۳ ص ۴۱- ۴۷.