«در حالی که بر خویشتن ستمگر بود، وارد باغش شد و گفت: گمان نمیکنم که این باغ تا ابد از بین برود و گمان نمیکنم که قیامت بر پا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم برگردانند [در صورت برپایی قیامت] بهتر از این باغ را خواهم داشت، در حالی که دوست ایماندارش با او صحبت میکرد به او گفت: آیا تو به پروردگاری کافر میشود که تو را از خاک سپس از نطفهای خلق کرده و سپس تو را به مردی تبدیل کرده، اما من کسی هستم که خدا پروردگارم است و هیچ کس را شریک پروردگارم قرارم نمیدهم».