انواع غلو در عقیده و میانه روی اهل سنت و جماعت در آن (۲)

نوع دوم: میانه روی و وسطیت اهل سنت و جماعت در افعال خداوند (قضا و قدر)

اهل سنت و جماعت در موضوع افعال خداوند در بین جبریه و قدریه، جایگاه وسط را داراست. چنانکه جبریه قضای الهی در افعال بندگان را اثبات نموده و می گویند: بنده مجبور است و هیچ قدرت و اختیار و اراده ای ندارد. و فعل و عمل بنده را از روی اجبار می دانند که وی هیچ دخالتی در آن ندارد.[۱] اما قدریه قضای خداوند متعال در افعال بندگان را انکار نمودند و گفتند: هر کاری تازه از سرگرفته می شود و قدر و مشیت خداوند بدان تعلق نمی گیرد. و اینگونه علم خداوند و مشیت الهی و آفرینش افعال بندگان توسط خداوند را انکار نمودند و بر این باور بودند که بنده قادر مختار است و عمل وی به قضای الهی مربوط نیست.[۲]و اینگونه فعل بنده را اثبات نمودند و فعل خداوند را نفی کردند و بنده را خالق فعل و عمل خود دانستند گویا که بنده نیز خالقی همراه با خداوند می باشد؛ و گفتند: خداوند در تقدیر بنده دخل و تصرفی ندارد. چنین دیدگاهی بیانگر این مطلب است که اراده ی بنده (پناه برخدا) بر اراده ی خداوند غلبه دارد. و بر این اساس است که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم آنها را مجوس این امت نامیده و می فرماید: «الْقَدَرِیَّهُ مَجُوسُ هَذِهِ الْأُمَّهِ: إِنْ مَرِضُوا فَلَا تَعُودُوهُمْ، وَإِنْ مَاتُوا فَلَا تَشْهَدُوهُمْ»:[۳] «قدریه مجوس این امت می باشد. اگر بیمار شدند به عیادت آنها نروید و اگر مردند، در تشییع جنازه ی آنها شرکت نکنید».

اما اهل سنت قضا و قدر الهی در مورد افعال بندگان را اثبات می کنند و می گویند: انسان قدرت و اختیار و اراده دارد که خداوند متعال در وجود او قرار داده است و این قدرت و اختیار با قضا و قدر الهی و اراده اش ارتباط دارد. بنابراین اهل سنت فعل خداوند و نیز فعل بنده را اثبات می کنند اما با این اعتقاد و باور که فعل بنده از قضا و قدر الهی خارج نیست. خداوند متعال می فرماید: «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ»[۴] در این آیه خلقت و آفریدن به خداوند و عمل به بنده نسبت داده شده است. و خداوند متعال می فرماید: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّـهُ رَ‌بُّ الْعَالَمِینَ» ( تکویر: ۲۹) «و شما نمی‌خواهید مگر آنکه پروردگار جهانیان بخواهد». و در این آیه اراده و مشیت را برای بنده ثابت می کند و نیز اراده و مشیت را برای خداوند اثبات می کند و مشیت الهی را قید و شرط برای مشیت بنده قرار می دهد. بنابراین فعل بنده، فعل حقیقی او می باشد.[۵] اما فعل او مخلوق و مفعولِ خداوند متعال می باشد و همان فعلِ خداوند نیست. و میان فعل و مفعول و خلق و مخلوق تفاوت می باشد. امام طحاوی رحمه الله در«عقیده ی طحاوی» به این معنا اشاره نموده و می گوید: «افعال بندگان، خلقت خداوند می باشد و کسب آنها از سوی بندگان است». و اینگونه برای بندگان فعل و کسب اثبات می کند و خلقت را به خداوند نسبت می دهد. و کسب عبارت است از فعلی (عملی) که نفع و ضرر آن به فاعلش باز می گردد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» (بقره: ۲۸۶) «آنچه (از خوبی) بدست آورده به سود او و آنچه (از بدی) به دست آورده به زیان اوست»[۶].

 

 

 

 

[۱] – چنین دیدگاهی با آیات الهی مخالف است. خداوند متعال می فرماید: «بَلَى مَن کَسَبَ سَیِّئَهً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (بقره: ۸۱) «آری هرکس که مرتکب گناه شود و گناهانش او را احاطه کنند، آن‌ها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود».

«وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِّنَ اللهِ وَاللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (مائده: ۳۸) «دست مرد دزد و زن دزد را به سزای عملی که مرتکب شده‌اند بعنوان عقوبتی از جانب الله قطع کنید و الله نیرومند حکیم است».

«وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ» (شوری: ۳۰) «و هر مصیبتی که به شما رسد، به خاطر کارهایی است که انجام داده‌اید و (الله) از بسیاری (گناهان) در می‌گذرد».

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ» (بقره: ۲۶۷) «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید! از چیزهای پاکیزه‌ای که به دست آورده‌اید و از آنچه از زمین برای شما بیرون آورده‌ایم، انفاق کنید و برای انفاق کردن قصد ناپاک آن را نکنید، درحالی‌که خود شما حاضر نیستید آن‌ها را بپذیرید، مگر آنکه در آن چشم پوشی کنید. و بدانید که الله بی‌نیاز ستوده است».

«تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (بقره: ۱۳۴) «آن‌ها امتی بودند که در گذشتند، برای آن‌ها است آنچه کسب کرده‌اند و برای شماست آنچه کسب کرده‌اید. و از آنچه (آنان) می‌کردند، شما پرسیده نمی‌شوید».

«الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ» (یس: ۶۵) «امروز بر دهان‌های شان مُهر می‌نهیم و دست‌های شان با ما سخن می‌گویند و پا‌های شان به آنچه می‌کردند گواهی می‌دهند».

این آیات اثبات می کنند که انسان به اختیار خود اموری را انجام می دهد و در برابر آنها محاسبه می شود. و آیاتی که ذکر گردید جز آیات و احادیثی بود که به اقامه نماز و پرداخت زکات و ادای حج و روزه ی رمضان و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد فی سبیل الله امر می کنند و از زنا و و ربا خواری و نوشیدن شراب و … نهی می کنند. و این امور تنها کسی را مخاطب قرار می دهد که دارای اراده و اختیار باشد و به اختیار و اراده عمل می کند.

[۲]– چنین دیدگاهی با آیات قرآن مخالف است. آنجا که خداوند متعال می فرماید: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیراً» (فرقان: ۲) «و همه چیز را آفرید، پس اندازه هر چیز را چنان که می‌باید، معین کرده است». یعنی: هر چیزی تحت کنترل و تسخیر و تدبیر و تقدیر اوست.[۲]

و خداوند متعال می فرماید: «واللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ» (صافات: ۹۶) «درحالی‌که الله شما را و آنچه را انجام می‌دهید  آفریده است». احتمال دارد «ما» در اینجا مصدری باشد که در اینصورت معنای آیه چنین است: «الله شما و عمل تان را خلق کرده است». و احتمال دارد «ما» به معنای «الذی» باشد که در این صورت معنای آیه چنین است: «الله شما و آنچه را انجام می دهید، خلق کرده است». هر دو معنا متلازم یکدیگر می باشند اما معنای اول روشن تر و واضح تر می باشد. و دلیل آن روایتی است که امام بخاری در کتاب «افعال العباد» از حذیفه به صورت مرفوع ذکر می کند که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یَصْنَعُ کُلَّ صَانِعٍ وَصَنْعَتُهُ»: «خداوند متعال هم انجام دهنده ی کاری و هم خود آن کار را آفریده است». (بخاری در «خلق افعال»، حاکم، بیهقی در «الاسماء» و آلبانی در السلسله الصحیحه: ۱۶۳۷ آن را صحیح دانسته است). و خداوند متعال سخن ابراهیم را بیان می کند که فرمود: «الَّذی خَلَقَنی‏ فَهُوَ یَهْدینِ» (شعراء: ۷۸) یعنی: عبادت نمی کنم مگر کسی را که این افعال را انجام می دهد. «الَّذی خَلَقَنی‏ فَهُوَ یَهْدینِ» یعنی: او خالقی است که اندازه ها را مقدر نموده و مردم را به سوی آن هدایت می کند و همه چیز بر مبنای مقدرات او جریان دارد و اوست که هرکسی را بخواهد هدایت و آنکه را بخواهد گمراه می کند. (تفسیر ابن کثیر: ۳/۱۰۵۷)

 و خداوند متعال می فرماید: «وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ» (قصص: ۶۸) «و پروردگار تو هر چه بخواهد می‌آفریند، و (هرچه بخواهد) بر می‌گزیند». الله متعال در این آیه خبر می دهد که در آفریدن و برگزیدن یکتا است. و در این زمینه مخالف و رقیبی برای او نیست. «وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ» ما یشاء: یعنی آنچه بخواهد، می باشد و آنچه را نخواهد، وجود نخواهد داشت. بنابراین تمام امور چه خیر و چه شر در دست اوست و بازگشت آنها به سوی او می باشد. (تفسیر ابن کثیر: ۳/۲۱۳۳-۲۱۳۴)

 خداوند متعال می فرماید: «إنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» (قمر: ۴۹) «بی‌گمان ما همه چیز را به‌اندازه آفریدیم».

و می فرماید: «وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا» (فرقان: ۲) «و همه چیز را آفرید، پس اندازه هر چیز را چنان که می‌باید، معین کرده است».

و اینکه می فرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى * الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى» (اعلی: ۱-۳) «نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را به پاکی یاد کن. (همان) که آفرید پس درست و استوار ساخت. و (همان) کسی‌که اندازه گیری کرد پس هدایت نمود». یعنی: این خداوند است که اندازه ها را مقدر می کند و مردم را به سوی آن هدایت می کند. و بر این اساس است که پیشوایان و امامان اهل سنت به این آیه در اثباتِ تقدیرِ ازلیِ الهی در مورد مخلوقاتش استدلال می کنند و آن عبارت است از علم الهی به اشیاء قبل از بوجود آمدن آنها و نوشتن همه ی این علوم قبل از بودن آنها؛ و با این آیات و امثال آنها و احادیث ثابت شده در این معنا، پاسخ فرقه ی قدریه را بیان کرده و اعتقاد و باور نادرست آنها را رد نموده و در هم شکستند. قدریه ای که در اواخر عصر صحابه سر بر آوردند. از ابوهریره روایت است که می گوید: مشرکان قریش نزد رسول خدا آمده و به مخالفت با تقدیر الهی برخاستند. پس این آیه نازل شد: «یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی‏ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ * إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» (قمر: ۴۸-۴۹) «روزی ‌که بر چهره‌های شان در آتش (جهنم) کشیده می‌شوند (و به آن‌ها گفته می‌شود:) «(طعم) آتش دوزخ را بچشید. بی‌گمان ما همه چیز را به‌اندازه آفریدیم». (مسند احمد، ترمذی، ابن ماجه؛ آلبانی در صحیح سنن ترمذی:۲۱۵۷ آن را صحیح دانسته است.)

و از ابوزراره از پدرش روایت است که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم این آیه را تلاوت کرده: «ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» و فرمودند: «نزلت فی اناس من امتی یکونون فی آخرالزمان یکذبون بقدر الله»: «این آیه در مورد مردمانی از امتم نازل شده است که در آخر الزمان خواهند بود و تقدیر الهی را تکذیب می کنند». (طبرانی در المعجم، ابونعیم اصبهانی در معرفه الصحابه؛ و آلبانی در «السلسله الصحیحه»: ۱۵۳۹ آن را صحیح می داند.)

و از عبدالله بن عمر روایت است که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لِکُلِّ أُمَّهٍ مَجُوسٌ، وَمَجُوسُ أُمَّتِی الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا قَدَرَ، إِنْ مَرِضُوا فَلَا تَعُودُوهُمْ، وَإِنْ مَاتُوا فَلَا تَشْهَدُوهُمْ»: «هر امتی مجوسیانی دارد و مجوس امت من کسانی هستند که می گویند: تقدیر وجود ندارد. اگر اینان بیمار شدند به عیادت شان نروید و اگر مردند در تشییع جنازه شان شرکت نکنید». (حاکم؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۵۱۶۳ آن را حَسَن می داند. و نگا: تفسیر ابن کثیر: ۴/۲۷۱۹)

و از عمرو بن مسلم از طاوس روایت است که می گوید: عده ای از اصحاب رسول الله را درک نمودم که می گفتند: هر چیزی به اندازه و تقدیری مشخص می باشد. و از عبدالله بن عمر شنیدم که می گوید: رسول الله فرمودند: «کُلُّ شَیْءٍ بِقَدَرٍ، حَتَّى الْعَجْزِ وَالْکَیْسِ، أَوِ الْکَیْسِ وَالْعَجْزِ»: «هر چیزی به اندازه و تقدیری مشخص می باشد حتی ناتوانی و دانایی».(مسند احمد: ۵۶۲۷؛ مسلم: ۴۷۹۹)

و از عبیدالله  بن عمرو بن عاص روایت است که می گوید: «شنیدم که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «کَتَبَ اللهُ مَقَادِیرَ الْخَلَائِقِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِخَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ، قَالَ: وَعَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ»: «خداوند متعال مقادیر (و سرنوشت) مخلوقات را پنجاه هزار سال قبل از آنکه آسمان ها و زمین را خلق کند، نوشته است. و فرمود: عرش الهی بر آب قرار دارد». (مسلم: ۴۷۹۷)

[۳] – ابو داود و حاکم از طریق ابن عمر؛ آلبانی در صحیح الجامع ۴۴۴۲ آن را حسن می داند اما اینکه رسول خدا آنها را مجوس این امت نامیدند از این جهت است که مجوسیان معتقد به دو اله بودند. اله نور که آفریدگار خیر بود و اله ظلمت و تاریکی که آفریدگار شر بود. و قدریه نیز همه ی انسان ها را خالق و آفریدگار قرار دادند چرا که هر یک از آنها فعل و عمل خود را خلق می کند.

[۴] – (صافات: ۹۶) «درحالی‌که الله شما را و آنچه را انجام می‌دهید  آفریده است».

[۵] – مجموع الفتاوی، ابن تیمیه: ۱/۳۳۳ و ۱۴/۳۲۷

[۶] – نگا: الجواب الصحیح: ۱/۷؛ الصفدیه ۲/۳۱۳؛ شرح العقیده الطحاویه، ابن ابی العز الحنفی رحمه الله، ص:۴۴۴، چاپ: جمیعه احیاء التراث الاسلامی

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …