شریعت اسلام در اصول خود انعطاف دارد اما این انعطاف به این معنا نیست که به عالم یا فقیه یا مرد قانون در مورد همه ضوابط اختیار تام داده باشد. شریعت اسلامی در راستای تحقیق این انعطاف به موارد زیر تکیه کرده است:
۱- این شریعت فطرت انسان را مخاطب قرار داده است و فطرت وصف مشترکی در میان تمام انسان ها می باشد. و در وجود همه آنها نهفته است و عقل های شان با آن آشنا می باشد. خداوند متعال می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (روم: ۳۰) «پس روی خود را با حقگرایی (و اخلاص) به سوی دین آور، فطرت الهی است که (الله) مردم را بر آن آفریده است، دگرگونی در آفرینش الله نیست، این است دین استوار و لیکن بیشتر مردم نمیدانند».
۲- احکام این شریعت برای تمام امت ها وضع شده است و در وضع آن، تنها وضعیت یک امت یا یک محیط خاص مد نظر نبوده است. و به همین دلیل است که خداوند متعال مبنای این شریعت را بر حکمت ها و علت هایی قرار داده است که از مدرکات عقل می باشد. نه اینکه بر مبنای تفاوت ملت ها و عادت های آنان مختلف باشد.
۳- بسیاری از نصوص قرآنی به صورت تعبیراتی کلی و جامع وارد شده اند. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره: ۱۸۵) «الله برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد».
و می فرماید: «وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ» (بقره: ۲۰۵) «و الله فساد و (تباهکاری) را دوست نمیدارد».
«لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: ۲۵) «تا مردم به عدالت قیام کنند».
و بسیاری از احادیث در قالب قواعد عام و کلی وارد شده اند، چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إِنَّ دِمَاءَکُمْ، وَأَمْوَالَکُمْ، وَأَبْشَارَکُمْ، عَلَیْکُمْ حَرَامٌ»:[۱] «خون و اموال و جان تان بر شما حرم است».
و اینکه فرمودند: «مَا أَسْکَرَ کَثِیرُهُ، فَقَلِیلُهُ حَرَامٌ»:[۲] «آنچه زیادش سکرآور است، اندکش نیز حرام است».
و فرمودند: «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ»:[۳] «در اسلام ضرر رساندن بخود و دیگران جایز نیست».
و از این نصوص مجمل و مطلق نیز در شریعت وارد شده که نصی آنها را مقید نکرده است و این مهم بیانگر وسعت شریعت می باشد و آن را شایسته قانون زندگی انسان قرار می دهد.
احکام جزئی که شریعت به آنها تصریح کرده است، احکامی هستند که با تغییر زمان و مکان تغییر نمی کنند همچون احکام عبادات و ازدواج و میراث و …
بنابراین شریعت اسلامی با اصول و کلیات آن قابل انطباق بر احوال و اوضاع مختلف می باشد چرا که احکام آن احوال مختلف را بدون حرج و مشقت و سختی در بر می گیرد.
۴- شریعت اسلامی راه هایی برای مواجهه با احکام جدید وضع نموده است چنانکه برای تبیین احکام امور و مشکلاتی که در شریعت حکم منصوص برای آنها ذکر نشده است، اجتهاد را مشروع کرده است. به عنوان مثال تعزیر را برای درمان جرائمی وضع نموده که شارع نصی در جهت کیفر آن بیان نکرده است. و مقدار تعزیرات و جنس و صفت آن برحسب رعایت مصلحت و اقتضای زمان و مکان قابل تغییر است.[۴]
ت) ایمان به اینکه شریعت اسلامی ناسخ تمام شریعت های گذشته می باشد؛
ایمان به اینکه رسول خدا محمد صلی الله علیه و سلم خاتم پیامبران است، همچنین رسالت وی اسلام نیز آخرین و خاتمه دهنده ی تمام رسالت ها می باشد. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران: ۱۹) «همانا دین (حق) نزد خدا، اسلام است». خداوند متعال در این آیه خبر می دهد که دینی جز اسلام از کسی نمی پذیرد. و دین مورد قبول نزد خداوند تنها اسلام است. و اسلام، پیروی از پیامبران در پیامی که از سوی خداوند به همراه دارند، در هر زمانی، می باشد تا اینکه به محمد ختم شد. کسی که تمام راه ها جز از جانب وی بسته می باشد. پس هرکس پس از بعثت محمد با دینی جز شریعت او خداوند را ملاقات کند، از وی پذیرفته نخواهد شد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ» (آل عمران: ۸۵) «و هرکس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است». و در این آیه خبر می دهد که دین مورد قبول نزد خداوند فقط اسلام است و بس: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» و می فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» (مائده: ۳) «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را (بعنوان) دین برای شما برگزیدم». و این بزرگ ترین نعمت های خداوند متعال بر این امت می باشد چرا که خداوند دین شان را کامل نمود بنابراین به دینی جز آن و پیامبری جز پیامبرشان نیاز ندارند. و بر این اساس است که خداوند متعال محمد را خاتم پیامبران قرار داده است و اورا به سوی جن و انس فرستاده است. بنابراین حلال فقط همان است که او آن را حلال شمرده و حرام فقط همان است که او آن را حرام شمرده است و دینی جز دینی که او تشریع نموده، نمی باشد. و هر آنچه از آن خبر داده حق است و راست، که در آن نه دروغی است و نه خلف وعده؛ چنانکه خداوند متعال می فرماید: «وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً»[۵] یعنی: در اخبار صادق و در اوامر و نواهی عادلانه است. و هنگامی که دین را برای آنها کامل نمود، نعمت را بر آنها تمام نمود. و بر این اساس است که فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» یعنی: شما نیز برای خود به آن راضی باشید چرا که آن دینی است که خداوند به آن راضی شده و آن را دوست دارد و برترین پیامبرانش را با آن فرستاده و شریف ترین و گرامی ترین کتاب هایش را با آن نازل کرده است.
علی بن طلحه از ابن عباس روایت نموده که می گوید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» منظور از دین، اسلام است. خداوند متعال به پیامبر و مومنان خبر می دهد که ایمان را برای آنها کامل کرده است بنابراین به بیش از آن نیازی ندارند، خداوند آن را تمام کرده است پس هرگز ناقص نمی شود و از آن راضی شده و هرگز خشمگین نمی شود.
امام احمد رحمه الله می گوید: «از طارق بن شهاب روایت است که می گوید: مردی یهودی نزد عمر بن خطاب آمده و گفت: ای امیر مومنان، شما آیه ای را در کتاب تان می خوانید که اگر بر ما یهودیان نازل می شد، روز نازل شدن آن را عید می گرفتیم. عمر گفت: کدامین آیه؟ یهودی گفت: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی» پس عمر گفت: به خدا سوگند روز و لحظه ای را که این آیه بر رسول خدا نازل شد، می دانم، شب عرفه در روز جمعه نازل شد».[۶]
و رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَا یَسْمَعُ بِی أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ یَهُودِیٌّ، وَلَا نَصْرَانِیٌّ، ثُمَّ یَمُوتُ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِالَّذِی أُرْسِلْتُ بِهِ، إِلَّا کَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ»:[۷] «هیچیک از افراد این امت، یهودی و نصرانی نیست که نام مرا بشنود و به من ایمان نیاورد و بمیرد مگر اینکه از دوزخیان خواهد بود».
و از جابر بن عبدالله روایت است که عمر بن خطاب با نوشته ای از اهل کتاب نزد رسول خدا رفت. پس آن را برای رسول خدا خواند، رسول خدا صلی الله علیه و سلم خشمگین شده و فرمودند: «أَمُتَهَوِّکُونَ فِیهَا یَا ابْنَ الْخَطَّابِ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ جِئْتُکُمْ بِهَا نَقِیَّهً، لَا تَسْأَلُوهُمْ عَنْ شَیْءٍ فَیُخْبِرُوکُمْ بِحَقٍّ فَتُکَذِّبُوا بِهِ، أَوْ بِبَاطِلٍ فَتُصَدِّقُوا بِهِ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَّ مُوسَى کَانَ حَیًّا، مَا وَسِعَهُ إِلَّا أَنْ یَتَّبِعَنِی»:[۸] «ای پسر خطاب؛ آیا بدون فکر و اندیشه خود را به مطالعه ی تورات مشغول می کنی؟ خود را حیران و سرگردان می کنی؟ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، برای شما کتابی آورده ام که آیاتش واضح و روشن است از چیزی از آنها سوال نمی کنید مگر اینکه به درستی پاسخ می دهند و آنها را تکذیب می کنید، یا پاسخ نادرست می دهند و آنها را تصدیق می کنید. سوگند به کسی که جانم در دست اوست اگر موسی زنده بود چاره ای نداشت جز اینکه از من پیروی کند».
خداوند متعال به مومنان بشارت نصرت و یاری رسول الله صلی الله علیه و سلم بر دشمنانش می دهد: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ»[۹] یعنی: او کسی است که پیامبرش را با علم نافع و عمل صالح فرستاد. چرا که شریعت شامل دو بخش است: علم و عمل؛ علم شرعی صحیح و عمل شرعی مقبول؛ بنابراین اخبار آن حق و انشاءات آن عادلانه است: «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» تا اینکه دینش را بر تمام ادیان موجود در میان عرب و عجم و مشرکین پیروز گرداند. «وَکَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا» و کافی است که خداوند گواه باشد که محمد رسول و فرستاده ی اوست. و او ناصر و یار و یاورش می باشد.[۱۰]
ج) ایمان به آسانی شریعت و وسعت نظر و پاسخگویی آن به نیاز بشر در هر زمان و مکان؛
تعریف «الیسر» در لغت: «الیسر» ضد «العسر» می باشد.[۱۱] گفته می شود: «یسر الامر» زمانی که آن امر آسان بوده و سخت و دشوار نباشد. و بر این اساس است که خداوند متعال می فرماید: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» (قمر: ۱۷) «و یقیناً ما قرآن را برای تذکر آسان نمودیم، پس آیا کسی هست که متذکر شود؟!». به این معنا که آن را آسان نمودیم و پند گرفتن از آن را میسر کردیم.[۱۲] و از معانی «یسر» عبارت است از: نرمی و فرمانبرداری و انقیاد؛ و یکی از معانی لغوی آن، اصلاح و آماده کردن می باشد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری»[۱۳] یعنی او را برای عمل صالح آماده کردیم.[۱۴]
بنابراین «الیسر» و «التیسیر» در معانی سهولت و آسانی و انقیاد و نرمی و آماده کردن می باشد. و همچنین هر آنچه از مشقت و سختی به دور باشد معنای آن را در بر دارد و از این قبیل است آیات زیر:
«فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ» (بقره: ۱۹۶) «و اگر باز داشته شدید (بوسیله دشمن یا بیماری و غیره) پس آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید و آنگاه از احرام بیرون شوید)».
«فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل: ۲۰) «پس اکنون آنچه (برای شما) میسر باشد از قرآن بخوانید».
«فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَیْسُورا» (اسراء: ۲۸) «پس با گفتاری نرم با آنان سخن بگو».
این آیات در بردارنده ی این معانی می باشد.
و از این دسته است تعلیق زمخشری[۱۵] بر این آیه که می فرماید: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره: ۱۸۵) زمخشری می گوید: «خداوند خواسته است که بر شما آسان بگیرد و سخت نگیرد و حرج و مشقت در دین را از شما نفی کرده است».[۱۶]
اما «یسر» در اسلام عبارت است از: پایبندی به احکام دین چنانکه خداوند متعال خواسته است و تعامل با احکام و تشریعات آن بر وفق منهج آسان گیری که ویژگی های آن در خلال منهج نبوی بیان شده است.[۱۷]
یا اینکه عبارت است از تشریع احکام به گونه ای که در آن نیاز مکلف و توان وی در انجام اوامر و ترک نواهی با در نظر داشتن عدم اخلال به مبادی اساسی تشریع، رعایت شود.[۱۸]
[۱] – بخاری: ۸؛ مسند احمد: ۵/۳۹
[۲] – مسند احمد، ابوداود، ترمذی، نسایی، ابن ماجه، دارقطنی آن را صحیح دانسته است. نگا: منتقی الاخبار، ابن تیمیه، ص: ۷۷۸
[۳] – مسند احمد، ابن ماجه با اسناد صحیح؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۶/۱۹۵ آن را صحیح دانسته است.
[۴] – خصائص الشریعه الاسلامیه، ص: ۶۰-۶۲؛ دکتر سلیمان عمر اشقر.
[۵] – (انعام: ۱۱۵) «و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به انجام رسید».
[۶] – بخاری و مسلم: ۳۰۱۷؛ ترمذی؛ نسائی.
[۷] – مسند احمد، مسلم: ۱۵۳
[۸] – مسند احمد: ۳/۳۸۷، دارمی: ۱/۱۱۵، السنه، ابن ابی عاصم: ۵/۲، ابن عبدالبر در جامع بیان العلم و فضله:۲/۲۴؛ نگا: ارواء الغلیل: ۱/۳۴؛ و آلبانی می گوید: این حدیث حسن است.
[۹] – (توبه: ۳۳) «او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه دینها غالب گرداند».
[۱۰] – نگا: تفسیر ابن کثیر رحمه الله
[۱۱] – الصحاح، جوهری، ماده «یسر»: ۲/۸۵۷
[۱۲] – نگا: تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر: ۴۱۱/۴
[۱۳] – (لیل: ۷) «پس ما او را برای (راه) آسان توفیق میدهیم».
[۱۴] – نگا: جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری: ۳۰/۲۲۱
[۱۵] – محمود بن عمر بن محمد خوارزمی زمخشری؛ ابوالقاسم؛ مفسر، ادیب، لغوی؛ از مشهورترین تألیفات وی تفسیر «الکشاف» (که پر است از باورها و اندیشه های اعتزالی) و «اساس البلاغه» می باشد. وی در سال ۵۳۸ هجری فوت شد. نگا: سیر اعلام البنلاء ذهبی: ۲۰/۱۵۳؛ الاعلام، زرکلی: ۷/۱۷۸
[۱۶] – الکشاف: ۱/۲۲۸
[۱۷] – خصائص الشریعه الاسلامیه؛ د. عمر الاشقر، ص: ۷۰
[۱۸] – نگا: مظاهر التیسیر للشریعه الاسلامیه، کمال وجوده ابوالمعاطی، ص: ۷