اندرباب (شهادت دادن)

شروط کسی که شهادتش پذیرفته میشود:
۱- بالغ و عاقل باشد. بنابراین شهادت کودکان جز در بین خودشان پذیرفته نمیشود.
۲- توان سخن گفتن داشته باشد. لذا شهادت لال پذیرفته نمیشود مگر زمانی که شهادتش را مکتوب کند.
۳- اسلام؛ شهادت کافر بر مسلمان پذیرفته نمیشود مگر به هنگام ضرورت؛ و مثال آن وصیت کردن مسلمان به کافر در سفر به دلیل عدم وجود مسلمان میباشد. و شهادت کفار در حق هم جایز است.
۴- از حافظه خوبی برخوردار باشد. لذا شهادت غافل و نادان پذیرفته نمیشود.
۵- عدالت؛ و این مفهوم بر حسب زمان و مکان شاهد میباشد. و دو فاکتور برای عدالت شاهد معتبر است:
– صلاحیت و شایستگی در دین که عبارت است از ادای فرایض و دوری از امور حرام.
– جوانمردی؛ عبارت است از انجام اعمالی که سیرت انسان را آراسته میکند. مانند بخشندگی، اخلاق نیکو و امثال آنها؛ و دوری از پلیدیهایی چون فسق و فجور، تردستی و ساحری و شهرت به رذایل و مانند اینها.
۶- مورد اتهام نباشد؛ بنابراین شهادت کسی که متهم است و معروف به دشمنی با طرف خسم میباشد. پذیرفته نیست.

حکم شهادت دادن بر مبنای شهادت دیگری
شهادت دادن بر مبنای شهادت دیگران، در هر چیزی جز حدود پذیرفته میشود. بنابراین چون شهادت اصل به دلیل مرگ یا بیماری یا غیبت وی ممکن نباشد، حاکم شهادت فرع را در صورتی میپذیرد که اصل، فرع را در شهادت نماینده ی خود معرفی کند. چنانکه اصل به فرع بگوید: شما بر اساس شهادت من شهادت بده به فلان چیز؛ این امر از مصادیق همکاری در نیکی و تقوی میباشد تا اینکه حقوق افراد ضایع نشود.  
خداوند متعال میفرماید: «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» (مائده: ۲) «و در راه نیکوکاری و پرهیزگاری با همدیگر همکاری کنید و (هرگز) در راه گناه و تجاوز همکاری نکنید و از الله بترسید، بی‌گمان الله سخت کیفر است.».

موانع شهادت
اموری که مانع شهادت دادن میشوند،
۹ مورد هستند:
۱- خویشاومندی از جهت ولادت؛ بنابراین پدران و هرچه بالاتر روند و فرزندان هرچه پایین تر روند، شهادت شان در حق هم پذیرفته نمیشود. چون به دلیل قوت خویشاوندی در معرض اتهام میباشند. اما شهادت شان علیه یکدیگر پذیرفته میشود. اما باقی خویشاوندان مانند برادران، عموها و … شهادت شان به نفع و علیه یکدیگر پذیرفته میشود.  
۲- زوجیت؛ بنابراین شهادت شوهر برای همسر و همسر برای شوهر پذیرفته نمیشود اما شهادت شان علیه هم پذیرفته میشود.
۳- شهادت کسی که از شهادت به او نفعی میرسد، پذیرفته نمیشود. مانند کسی که در حق شریکش یا برده اش یا خدمتکارش و … شهادت دهد.
۴- کسی که با شهادت دادن ضرری را از خود دور کند.
۵- عداوت و دشمنی دنیوی؛ و کسی که از زیان دیدن دیگری خوشحال میشود یا از اندوه وی شادمان میگردد، در واقع دشمن اوست.
۶- کسی که نزد حاکم شهادت داده اما به دلیل خیانت، شهادت وی پذیرفته نمیشود و مانند آن.
۷- تعصب؛ بنابراین شهادت کسی که معروف به تعصب نسبت به قوم یا قبیله یا سرزمینش میباشد، پذیرفته نمیشود.
۸- چون کسی که برای او شهادت داده میشود، مالک شاهد یا خدمتکار وی باشد، شهادت شاهد پذیرفته نمیشود.
۹- قذف؛ مگر اینکه قاذف توبه کرده باشد.
اقسام «مشهود به» (اموری که در مورد آنها شهادت داده میشود) و تعداد و شاهدان لازم در هریک:
۱- اتهام زنا و عمل قوم لوط؛ در این مورد باید چهار شاهد عادل مرد گواهی دهند.  
خداوند متعال میفرماید: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (نور: ۴)
«و کسانی ‌که زنان پاکدامن را (به زنا) متهم می‌کنند، سپس چهار شاهد نمی‌آورند، پس آنها را هشتاد تازیانه بزنید و هرگز شهادت‌شان را نپذیرید، و اینانند که فاسق اند».
۲- چون کسی که او را به ثروتمندی میشناسد، ادعای فقر کند تا چیزی از اموال زکات بگیرد، باید سه مرد عادل در مورد ادعای او شهادت دهند.
۳- هرآنچه موجب قصاص یا حد -جز زنا- یا تعزیر میشود، باید دو مرد عادل در مورد آن شهادت دهند.
۴- در قضایای مربوط به اموال مانند خرید و فروش، قرض، اجاره و مانند آنها و حقوق چون ازدواج، طلاق و رجعت و مانند آن؛ و تمام موارد جز حدود و قصاص، شهادت دو مرد عادل یا یک مرد و زن پذیرفته میشود.
و برای قاضی جایز است که بر مبنای شهادت یک مرد عادل همراه سوگند مدعی، در اموری غیر از حدود و قصاص حکم صادر کند. و این زمانی است که صدق و راستی شاهد آشکار شود و جز او شاهد دیگری نباشد.
– خداوند متعال میفرماید: «وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى» (بقره: ۲۸۲)
«و دو شاهد از مردان تان را  گواه بگیرید، پس اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از میان گواهانی که (به عدالت آنان) رضایت دارید (گواه بگیرید). تا اگر یکی از آن دو (زن) فراموش کرد، دیگری به او یاد آوری کند».
– و از ابن عباس روایت است که رسول خدا بر مبنای سوگند و یک شاهد قضاوت نمودند.  
۵- در اموری که معمولا مردان از آن اطلاع ندارند، مانند رضاع(شیرخوارگی)، ولادت، حیض و اموری از این قبیل که غالباً مردان حضور ندارند، شهادت دو مرد یا یک مرد و زن یا چهار زن پذیرفته میشود. و نیز قضاوت بر مبنای یک مرد عادل یا یک زن عادل جایز است هرچند احتیاط در این است که دو زن عادل باشند. و کامل تر از آن همان است که پیش تر بیان شد.
۶- اموری که در مورد آن شهادت یک مرد عادل پذیرفته میشود. مانند رویت هلال رمضان و…  .
۷- در اموری چون بیماری حیوان، زخم موضحه و هاشمه و از این قبیل، نظر دو پزشک یا دامپزشک پذیرفته میشود. و اگر ممکن نباشد، نظر یکی از آنها پذیرفته میشود.
چون شاهدان از شهادت خود رجوع کنند:
چون شاهدانی که در مورد مالی شهادت میدهند پس از صدور حکم، از شهادت خود بازگردند، حکم نقض نمیشود و بلکه ضامن حکم صادر شده میباشند و صاحب حق، حقش را از آنها می ستاند. و در این میان ضمانتی متوجه کسانی که شهود را تزکیه کرده اند، نیست.
اگر شاهدان قبل از صدور حکم، از شهادت خود بازگردند، شهادت شان لغو و بی اثر تلقی میشود و نه حکمی بر مبنای آن صادر میشود و نه شاهدان ضامن خواهند بود.
و اگر قاضی بر مبنای یک شاهد و سوگند در مالی قضاوت کرد، سپس شاهد از شهادتش بازگشت، شاهد غرامت تمام مال را میپردازد.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …