انداد به چه معناست (۲)

﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾

بدان که برای محقق نمودن توحید، بایستی از شرک قایل شدن برای خدا در الفاظ و عبارات، اجتناب نمود هر چند گوینده‌ی آن قصد معنای غیر مُجازی از سخنانش نداشته باشد. بلکه چه بسا این الفاظ بدون قصد و عمد بر زبانش جاری می‌شود. مانند کسی که بدون قصد الفاظ و عباراتی از انواع شرک اصغر بر زبانش جاری می‌شود.

اگر گفته شود: این آیه درباره‌ی شرک اکبر نازل شده، در جواب گفته می‌شود: سلف صالح به آیاتی که درباره‌ی شرک اکبر نازل شده‌اند، بر شرک اصغر استدلال می‌کردند، همان طور که ابن عباس و دیگران طبق اظهارات مؤلف، آیه‌ی مذکور را به انواع شرک اصغر و نیز به شرک اکبر تفسیر کرده و دیگران آیه‌ی مذکور را به شرک طاعت تفسیر کرده‌اند؛ زیرا همه‌ی اینها شرک‌اند و معنای آیه‌ی مذکور چنین است: خدای متعال مردم را نهی کرده از اینکه در عبادت و طاعت، همتایانی را برای خدا قرار دهند و در حالی که آنان می‌دانند کسی که آن کارها را کرده، پروردگار و آفریننده شان و آفریننده‌ی انسانها‌ی پیش از آنان می‌باشد. ذاتی که برای انسانها بستری هموار و آسمان را سرپناهی قرار داد و از آسمان آبی نازل کرد که بدان از میوه‌ها رزقی برایشان برآورد. پس وقتی شما اینها را می‌دانید، پس برای خدا شریک و همتا قرار ندهید. ابن قیم گوید: «در این آیه تأمل کنید و ببینید که چگونه لزوماً مقدماتی را ذکر کرده و عقل در اولین لحظه آن را درک می‌کند. و پاک دانستن آن از همه‌ی شبهه‌ها و شک‌ها؛ وقتی تنها خداست که آن کارها را انجام داده، پس چگونه همتایان و شریکانی را برایش قرار می‌دهید؟! در حالی که دانسته‌اید که خدا هیچ همتا و شریکی ندارد تا در آن افعال، با خدا مشارکت داشته باشد».[۱]

مؤلف گوید: (قال ابن عباس فی الآیه: «الأنداد: هو الشرک، أخفی من دبیب النمل على صفاه سوداء فی ظلمه اللیل. وهو أن تقول: والله وحیاتک یا فلانه، وحیاتی، وتقول: لولا کلبه هذا لأتانا اللصوص. ولولا البط فی الدار لأتی اللصوص. وقول الرجل لصاحبه: ما شاء الله وشئت: وقول الرجل: لولا الله وفلان. لا تجعل فیها «فلان»؛ هذا کله به شرک. رواه ابن ابی حاتم).

 (ابن عباس درباره‌ی این آیه گوید: «انداد به معنای شرک است که از جای پای مورچه روی چیزِ صاف سیاهی در تاریکی شب، پوشیده‌تر است. شرک آن است که بگویی: به خدا و جان تو قسم ای فلانی، یا بگویی: به خدا و جان خودم قسم. یا بگویی: اگر این سگ نبود، قطعا دزد می‌آمد، و اگر مرغابی در خانه نبود، دزد می‌آمد. یا کسی به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی. یا کسی بگوید: اگر خدا و فلانی نبود. نباید در این جمله، همراه خدا فلانی را بیاوری. همه‌ی این گفته‌ها، قرار دادن شریک برای خداست. [روایت ابن ابی حاتم].

ابن ابی حاتم این اثر را از ابن عباس روایت کرده همان طور که مؤلف اظهار داشته است و سند این روایت، خوب است.[۲]

گفته‌ی: (هو الشرک أخفی من دبیب النمل . . .) یعنی این چیزها، شرک‌اند که در میان مردم پوشیده هستند که نزدیک است جز عده‌ی کمی به آن پی نبرند و آن را نشناسند. خدا برای پنهان بودن این گونه شرک‌ها، مثالی را ذکر کرده که از همه چیز پنهان‌تر و پوشیده‌تر است و آن هم جای پای مورچه است که پوشیده است. حالا اگر روی چیز صافی باشد چگونه است؟ اگر آن چیز صاف، سیاه باشد، چگونه است؟

حالا اگر در تاریکی شب باشد، چگونه است؟ همه‌ی اینها بر شدت خفا و پنهان بودن آن برای کسانی که ادعا می‌کنند، اسلام را خوب درک کرده‌اند و از اسلام آگاهی دارند، دلالت دارد و نیز نشان می‌دهد که نجات پیدا کردن از این گونه شرک ها، دشوار است. به همین دلیل در حدیث ابوموسی آمده که گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم روزی برای ما خطبه‌ای خواند و فرمود: «یا أیها الناس، اتقوا هذا الشرک فإنه أخفی من دبیب النمل»: «ای مردم! از این شرک بپرهیزید، چرا که از جای پای مورچه، پوشیده‌تر است».

شخصی به او گفت: چگونه از آن بپرهیزیم در حالی که از جای پای مورچه پوشیده تر است ای رسول الله؟ آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «قولوا: إنا نعوذ بک من أن نشرک بک شیئاً نعلمه، ونستغفرک لما لا نعلمه»: «بگویید: همانا ما به تو پناه می‌بریم از اینکه چیزی را که می‌دانیم، شریک تو قرار دهیم و برای چیزی که نمی‌دانیم [ و ناآگاهانه شریک تو قرار می‌دهیم ] از تو آمرزش می‌طلبیم». احمد و طبرانی این حدیث را روایت کرده‌اند.[۳]

عبارت: (وهو أن تقول: والله وحیاتک یا فُلانه، وحیاتی) یعنی از جمله شرک به خدا، سوگند به غیر الله است. مانند سوگند به جان یک مخلوق. به امید خدا درمورد این مطلب بعداً سخن می‌گوییم.

 

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز الحمید شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– بدائع الفوائد، ۴/۱۵۴- ۱۵۴۷، عالم الفوائد.

[۲]– ابن ابی حاتم در تفسیرش، ۱/۶۲، شماره ی ۲۲۹ این روایت را آورده و اسنادش طبق گفته‌ی شیخ سلیمان، خوب است.

[۳]– امام احمد در «المسند»، ۴/۴۰۳؛ ابن ابی شیبه در مصنف خود، شماره‌ی ۲۹۵۴۷؛ بخاری در «الکنی» ص۵۸ و طبرانی در «المعجم الکبیر»- آن گونه که در «مجمع الزوائد»، ۱۰/۲۲۳ آمده- و در «معجم الأوسط»، شماره‌ی ۳۴۷۹ آن را روایت کرده‌اند. این حدیث، حسن لغیره است و شواهدی از طریق حدیث ابوبکر صدیق و ابوهریره و عایشه ش دارد. در اسناد این احادیث، ضعف وجود دارد و این ضعف در برخی از آن احادیث، شدید است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …