انتشار مذهب داود ظاهری
انتشارمذهب داود ظاهری تقریباً تا قرن پنجم هجری از رونق خوب و چشمگیری برخوردار بود، به طوری که در ترویج و تأیید آن نیز کتبی به رشتهی تحریردرآمد، اما پس از قرن پنجم هجری از رونق و پیروان این مذهب کاسته شد و سیر انقراضی و نزولی خویش را شروع کرد، چرا که این مذهب به سان مذاهب دیگر از گروههای سیاسی برخوردار نبود تا در راستای تکامل و پیشرفت و حمایت و تقویت آن، گام بردارند و به تأئید و ترویج آن بپردازند.[۱]
ولی به محض روی کارآمدن «ابن حزم ظاهری»، مذهب ظاهریه جان تازهای گرفت و ازآن حالت انقراض و بیرونقی بیرون آمد. ابن حزم، مذهب داود ظاهری را در اندلس، حمایت و پشتیبانی کرد و لوای فقاهت داود ظاهری را به اهتزاز درآوردو راه را برای رشد و تکامل فقه ظاهری هموارساخت و در پیرامون آن نیز کتابهای چهارگانه خویش را به رشته تحریر درآورد و این چهار کتاب عبارتند از:
- کتاب «الایصال»: این کتاب جزء بزرگترین کتب ابن حزم میباشد، و به حق میتوان آن را دائره المعارف فقهی (که به سان آن کتابی نگاشته نشده است) برشمرد.
- کتاب «الخصال»: این کتاب، در درجهی دوم کتب ابن حزم قرار دارد.
- کتاب «المحلّی»: این کتاب نیز همطراز و هم سنگ دو کتاب سابق است که از ارزش و جایگاهی والا و فائدهای بزرگ و سترگ برخوردار میباشد و از مصادر و منابع فقه مقارن نیز به شمار میآید.
ابن حزم قبل از تکمیل این کتاب، وفات کرد و چهره در نقاب خاک کشید، بدین جهت، پسرش «فضل ابورافع» با بهره گیری از کتاب دیگر پدرش (یعنی «الایصال») به تکمیل آن پرداخت. پسر ابن حزم، مسائل و احکامی را از کتاب «الایصال» مختصر و خلاصه نمود و آنها را در کتاب «المحلی» درج کرد.
ابن حزم کتاب «المحلّی» را تا مسئله ۲۰۲۳ نوشت، و بقیه را پسرش تکمیل کرد، و مجموعهی مسائل و احکامی را که ابورافع (پسر ابن حزم) خلاصه و مختصر نموده است؛ ۲۸۵ مسئله میباشد.
و «حافظ ابوعبدالله ذهبی» (متوفی ۷۴۸ ه) و «ابوحبان محمد بن یوسف اندلسی» (متوفی ۷۴۵ ه)، هرکدام در کتابی مستقل و جداگانه، به تلخیص و اختصار کتاب «المحلی» پرداختهاند.
- کتاب «المجلی»: این کتاب، کوچکترین کتب چهارگانهی ابن حزم محسوب میشود.
مناسب است در اینجا این نکته را نیز یادآورشوم که «ابن حزم» در اوائل، برمذهب امام شافعی بود، پس از آن به مذهب ظاهریه گرایش پیدا کرد و بدانها پیوست. وی عالمی بزرگ به شمار میآید و تنها عیبش این بود که با اهل رأی و قیاس، سخت مخالفت و درشتی میکرد و این سختگیری و تشدد وی، در وقت نقد و بررسی آرا و نظریات احناف و مالکیها، به صورت چشمگیری متبلور و رونما میشود و آنها را سخت میکوبد و با تشدد و سختگیری با آنها برخورد میکند و به همین خاطراست که میگویند: «انّ لسان ابن حزم وسیف الحجاج شقیقان» یعنی: زبان ابن حزم، به سان شمشیر حجاج بن یوسف است.
و ابوبکر بن عربی با مساعی و کوشش زیاد، دو کتاب برردّ «ابن حزم» نگاشته است که عبارتند از:
- «النواهی عن الدواهی».
- «الغرّه فی الردّ علی الدره».
و ابوالحسین، محمد بن محمد اشبیلی مالکی (متوفی ۶۲۱ ه ) نیز کتابی را با عنوان «المعلّی فی الرد علی المحلّی» در رد ابن حزم به رشتهی تحریر درآورد.
«شیخ حبیب کیرانوی» پس از بیان این کتب میگوید: «جای تأسف است که کتبی به سان کتب ابن حزم چاپ شود و درکنارش کتبی که دررد و یا نقد اباطیل ابن حزم نگاشته شده است، چاپ نشود…» [۲]
خداوند ابن حزم را در جوار بهترین رحمتهای خود جای دهد و او را غریق رحمتهای خویش بگرداند.
[۱]– الفتح المبین، مراغی ( ۱/۱۶۹)
[۲]– قواعد فی علوم الفقه ص ۲۷۶