الله جل جلاله انسان را برای هدفی خاص، وظیفهای معین و مشخص به عرصهی هستی آورد. و هر آنچه در زمین است، اعم از دریاها و رودها، باد و بارانها، کوهها و دشتها، حیوانات و گیاهان و سایر مخلوقاتِ زمین را رام و مسخّر او کرد. بلکه پردهگشایی از برخی قوانینِ طبیعی و رازهای زندگی را هم به وی الهام نمود، تا که انسان شایستگی هدف مهمی که الله جل جلاله به خاطرش او را آفریده است، به دست آورد. هدف بس بزرگ است و مسئولیت بس خطیر؛ و امانت چقدر سنگین! تا بدانجا که آسمانها و زمین از آن هراسیدند و از بار مسئولیتش شانه خالی کردند. الله جل جلاله میفرماید: ﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَهَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَیۡنَ أَن یَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُ﴾ [الأحزاب: ۷۲]:
یعنی: «یقیناً ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم و آنها از به عهده گرفتنش امتناع ورزیدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را پذیرفت»[۱]. قطعاً این هدف والا و مسئولیت طاقتفرسا و امانت سنگین که انسان از میان تمام مخلوقات و کائنات به تنهایی آن را بر عهده گرفت، خلافتی بود که الله جل جلاله به او داد. پادشاه پادشاهان و مالک آسمانها و زمین اراده کرد انسان را در زمین جانشین کرده و وی را در برابر آنچه در آن جانشینش کرده است، مسئول گرداند.
الله جل جلاله فرموده است: ﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّکَ لِلۡمَلَٰٓئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ خَلِیفَهٗ﴾ [البقره: ۳۰].
یعنی: «و آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین جانشینی در زمین قرار میدهم».
امام طبری رحمه الله میگوید: من از جانب خویش در زمین خلیفهای قرار میدهم که به جای من بین بندگانم حکم کند. آن خلیفه آدم علیه السلام و هر کسی است که قائم مقام او در اطاعت از الله جل جلاله باشد و میان بندگان به عدالت حکم کند[۲].
ابن کثیر رحمه الله گوید: «از کلمهی خلیفه چنین برداشت کردهاند که او، کسی است که دادخواهی و مظالم میان مردم را حل و فصل میکند و آنان را از کارهای حرام و گناه باز میدارد؛ و میگوید: این سخن را قرطبی ذکر کرده است»[۳].
سپس میگوید: «قرطبی و دیگران از این آیه استدلال نمودهاند که واجب است خلیفهای انتخاب شود تا اختلافات مردم را مرتفع نماید. درگیریِشان را پایان دهد و مظلوم را در برابر ظالم یاری کند. حدود را بر پا داشته و از ارتکاب به بیبندباری هشدار دهد. و نیز امور مهمی که جز امام، کسی نمیتواند آن را بر پا دارد، بر عهده گیرد؛ زیرا این قاعدهی دینی است که، چیزی که واجب بدون آن انجام نمیشود، خود واجب است»[۴].
[۱]– ابن عباس رضی الله عنه میگوید: (الأمانه) یعنی طاعت. ابن کثیر گفته است: (امانه یعنی تکلیف و قبول اوامر و نواهی. به شرط آن که در بر پا داشتنش اجر میگیرد و در ترکش مجازات میگردد). تفسیر ابن کثیر ج ۶ ص ۴۷۷.
[۲]– تفسیر ابن کثیر ج ۱ ص۷۰. دارالمعرفه.
[۳]– تفسیر ابن کثیر ج ۱ ص۶۹. دارالمعرفه.
[۴]– تفسیر ابن کثیر ج ۱ ص۷۲. دارالمعرفه.