ابو الأعلی مودودی از شاخصترین دعوتگران معاصر است که جنجالهای بزرگ و تهمتهای ناروا و دشنامهای ناسزایی چه در زمان زندگی و چه پس از مرگش بدرقه راهش شد. در ایام حیاتش او با سینه گشاده دشنامها را پذیرا بود و با لبخند شادمانه میگفت: پیامبران را با سنگ زدند، اگر مرا با دشنام بزنند چه ایرادی دارد؟! و مخالفت اهریمن را دلیلی بر صدق مدعای خود میدانست. (نگا: کتاب درختان سایه دار ـ حمیرا مودودی، نشر احسان ۱۳۸۶)
از جمله اتهاماتی که به ایشان وارد شده، دفاع از شیعه و همسویی با خمینی است. بطوری که برخی از مخالفان او را برادر خمینی میخوانند!.. (البته بعدها سیاستهای سادهلوحانه جماعت اسلامی که مودودی بنیانگذار آن بود، در مقابل حکومت استبداد ولایت فقیه در قدرت گرفتن این شایعات بی تأثیر نبوده است).
نگارنده بسیاری از سخنان منسوب به ایشان را ادعاهای بیاساس مخالفان میشمارد. بدین دلیل که مولانا مودودی در۵/ خرداد/۱۳۵۸ برای علاج به آمریکا رفت، و در ۲۲/ سبتامبر/۱۹۷۹ (مصادف با ۳۱ شهریور ۱۳۵۸) وفات کردند و ستاره خمینی در بهمن ۱۳۵۷ شروع به درخشیدن کرد!
البته اگر هم در این میان سخنانی بمیان آمده باشد به دلیل بر ملا نبودن چهره واقعی خمینی است که در آن زمان بسیاری از اندیشمندان مسلمان شیفته شعارهای او شده حقیقت او را درک نکرده بودند. و اگر چنین حرفهایی زده شده، بدون شک ناشی از این ابهام بازار سیاست بوده است. و اگر چنانچه شخصیتی چون مودودی پس از برملا شدن واقعیت خمینی میزیست بدون شک موقفی به مراتب تندتر از دوستانش امثال: ابو الحسن ندوی و منظور نعمانی ـ رحمهم الله ـ میداشت.
جدا از سیاست مولانا مودودی عقاید و اندیشههای بیاساس تشیع را مورد بحث و بررسی قرار داده است. در تفسیر نمونهاش “تفهیم القرآن” بی اساس بودن افکار تشیع و ذوب شدن عقاید آنها را در مقابل خورشید تابان قرآن به روشنی میبینیم. با دو مثال از تفسیر مولانا مودودی این ادعای خود را برای شما خواننده عزیز روشنتر میسازم:
———اول————–
آیه / ۳۳ سوره مبارکه احزاب : «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»
مهمترین آیهای است که شیعیان صفوی با کج کردن گردن آن در پی اثبات معصومیت ائمه بودند. آنها این آیه را میخ کرده، به تصور خود عصمت ائمه را ثابت نموده، بر مبنای آن امامانی با تصورات جدید تراشیدهاند. آنها با امامان فرابشری خود مفهوم خاتمیت پیامبر را زیر سؤال بردهاند؟!
برداشت شیعیان صفوی از امامت این است که پیامبر اکرم تنها برای پایهریزی اسلام آمده، هدف از بعثت او تنها مهیا کردن فضایی از تقدس مآبی و شخصیت پرستی و جایگاه و منزلت طلبی برای تعداد انگشت شماری از خانوادهاش که در درجه اول افرادی انتخاب شده از فرزندان حضرت امام حسین، و در درجه دوم تعداد اندکی از فرزندان امام حسن قرار دارند، باشد!!
حال اجازه بدهید بنگریم امام ابو الاعلی مودودی در تفسیر “تفهیم القرآن” خود چگونه این تصور پوچ و بیاساس عصمت برای امامان ساختگی را مطرح ساخته است.
اول آیه را در سیاق آن با یک آیه قبل و یک آیه بعد آن با هم میخوانیم:
« یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾ وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ﴿٣٣﴾ وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَىٰ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّـهِ وَالْحِکْمَهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا ﴿٣۴﴾ »
«ای زنان پیامبر شما اگر پرهیزگاری کنید مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید پس در گفتار خود نرمی نکنید تا کسی که مرضی در دل دارد طمع نیاورد و گفتاری پسندیده گوئید(۳۲) و در خانههای خود برقرار باشید و جلوهگری جاهلیت پیشین را پیش مگیرید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید همانا خدا میخواهد ناپاکی را از شما اهل این خانه ببرد و شما را کاملا پاکیزه گرداند(۳۳) و بیاد آرید آیات خدا و حکمتی که در خانههای شما خوانده میشود زیرا خدا دقیق و آگاه است (و لطف دارد و کار دانست)(۳۴) » -ترجمه از تفسیر تابش علامه ابوالفضل برقعی-
شیعیان صفوی تنها یک جمله را از نهایت آیه /۳۳ بریده، از محتوی و سیاق آن جدا کرده ادعا میکنند:« إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» به این معناست: “جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلاماند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.” (ترجمه همراه ادعاهای اضافه بر ترجمه از مترجم شیعه مذهب آقای انصاریان است)!
امام مودودی در رد این تصور بی اساس میگوید:
از سیاقی که آیه آمده بدرستی واضح و روشن است منظور از اهل بیت پیامبر در این آیه همسران آن حضرتند. چرا که در ابتدای خطاب خداوند همسران پیامبر را مورد سخن قرار داده است: « یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ ـ ای زنان پیامبر ـ » و در قبل و بعد آیه تماما موضوع به آنها تعلق دارد و روی سخن با آنهاست.
دیگر اینکه در لغت عربی نیز «اهل بیت» درست به همین معناست. همانطور که ما میگوئیم: «اهل خانه»، که در مفهوم آن همسر و فرزندان شخص شاملند. کسی کلمه «اهل خانه» را بدون در نظر گرفتن همسر استعمال نمیکند!
این کلمه در قرآن مجید در دو جای دیگر نیز آمده که در هر دو مورد نه اینکه همسر فرد شامل است، بلکه در اولویت قرار دارد. در سوره هود وقتی فرشتگان به حضرت ابراهیم مژده فرزندی دادند، همسر او از شنیدن خبر واماند که در آن سن و سال چگونه صاحب فرزندی شویم. فرشتگان در جواب او گفتند:« قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّـهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ ﴿٧٣﴾ ». «(فرشتگان با او گفتند:) آیا از کار خدا عجب داری؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است».
در سوره قصص حضرت موسی به عنوان نوزادی شیر خواره به قصر فرعون رسید، زن فرعون در پی زن شیردهی بود که بتواند به کودک شیر دهد. خواهر موسی سر رسید و به آنها گفت:« .. هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿١٢﴾»«آیا شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که میتوانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!».
پس زبان محاوره و لغت، و استعمالات قرآن، و سیاق و سباق خود آیه، و همه موارد بر این دلالت قطعی دارند که در مفهوم “اهل بیت” پیامبرصلی الله علیه وسلم همسران پاک ایشان و همچنین فرزندانشان شاملند.
و در این مورد باید گفت که درست آن است که اصل خطاب آیه درباره همسران پیامبر است و فرزندان ایشان از مفهوم لغت شامل میشوند. بر این اساس است که حضرت ابن عباس و عروه بن زبیر، و عکرمه میگویند که در این آیه مراد از اهل بیت همسران آن حضرتند.
اما اگر کسی بگوید: مراد از کلمه “اهل بیت” در اینجا تنها همسران آن حضرتند، و دیگران شامل نیستند. این سخن نیز اشتباه است. نه تنها بخاطر اینکه در کلمه “اهل بیت” اهل و عیال انسان شاملند، بلکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم خود تصریح کردهاند که آنها نیز شاملند.
ابن ابی حاتم در روایتی از حضرت عائشه آورده است که باری از ایشان در مورد حضرت علی پرسیده شد. ایشان گفتند: «تسألنی عن رجل کان أحب الناس إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم و کانت تحته ابنته و أحب الناس إلیه؟!». ( آیا در مورد مردی از من میپرسی که عزیزترین مردم نزد پیامبر خدا بود، و دختر پیامبر و عزیزترین انسانها نزد پیامبر همسر او بود؟!)
سپس عائشه گفت: روزی پیامبر حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین را صدا زد. پارچهای را روی آنها انداخت و دعا کرد:«اللهم هؤلاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا». ـ بار الها اینها اهل بیت من هستند، رجس و آلودگی را از آنها دور کن و آنها را خوب پاک گردان).
حضرت عائشه میفرمایند: من خدمت ایشان عرض کردم من نیز از اهل بیت شمایم (یعنی مرا نیز زیر چادر ببر و برایم دعا کن). آن حضرت فرمودند: شما جدا باشید. شما در خیر هستید.
احادیث زیادی با همین مفهوم را امام مسلم، ترمذی، احمد، ابن جریر، حاکم، بیهقی، و سایر محدثان از ابوسعید خدری، حضرت عائشه، حضرت انس، حضرت ام سلمه، حضرت واثله بن اسقع، و دیگر صحابه نقل کردهاند که از آنها برمیآید که پیامبر خدا، حضرت علی و فاطمه و دو فرزندشان را از اهل بیت قرار دادهاند.پس کسانیکه گمان میبرند این افراد از مفهوم آیه بدورند در اشتباهند.