همانطوری که در زمان او اتفاق افتاده که سیدنا عمر به سبب تقوی و واجب بودن تبعیت از دستورالله – جل جلاله – بر خود احساس میکرد، که اگر دستوری یا فتوی بر خلاف حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم صادر کرده است، از قول خود برگشته و به آن حدیث عمل میکرد.
امام شافعی – رحمه الله علیه- بعداز اشاره به موضوع قبلی مستقیماً متذکر میشود به اینکه هر گاه کسی بگوید: نمونهای برای من بیاور که حضرت عمر در آن، کاری انجام داده باشد سپس با توجه به خبر رسول الله صلی الله علیه وسلم(حدیث رسول اکرم صلی الله علیه وسلم)از کار خود پشیمان شده و رجوع کرده باشد و بر طبق حدیث رسول الله رفتار کرده باشد، میگویم: اگر نمونهای دالّ بر این مسأله برای تو آوردم؟اگر چنین مثالی برای من بیاوری بر دو چیزدلالت میکند (چنین واقعهای): این که حضرت عمر هر گاه درباره موضوعی حدیثی را نمییافت در مورد آن مسأ له خود اجتهاد میکرد،. دوم اینکه هر گاه حدیثی یا سنّتی درمخالف با کاری یا عملی یافت شود آن کار کنار گذاشته شده و به حدیث عمل خواهد شد. بر همه مردم واجب است که هر گاه سنّتی یا حدیثی بر خلاف آنچه که آنان انجام میدهند، یافت شودباید آن عمل یاکار را ترک کنند، این گفته باطل است که سنّت ثابت نمیشود مگر بواسطه خبر بعد از خودباطل است، یعنی هر گاه خبری یا حدیثی در تائید حدیث قبل از آن نیاید، آن حدیث صحیح نیست، این قول باطل است و باید دانست که هیچ عمل یا کاری از طرف اشخاص نمیتواند حدیث صحیح را ضعیف کند اگر چه آن عمل مخالف با حدیث مورد نظر باشد.
امام شافعی میگوید: سفیان از زهری از سعید پسر مسّیب و او هم از عمر خطّاب نقل میکند که حضرت عمر میگفت: دیه برای عصبه است و زن از دیه همسر خود، چیزی به ارث نمیبرد، تا اینکه ضحّاک پسر سفیان به او گفت که رسول الله صلی الله علیه وسلم طی نامه ای به من گفته است که زن اشیم الصنابی ازدیه او ارث میگیرد، با توجه به این مسأله حضرت عمر س از نظر خود برگشت و طبق دستور رسول اکرم صلی الله علیه وسلم عمل کرد[۱].
سپس امام شافعی مثالهای دیگری از رجوع و بازگشت حضرت عمر از نظرات و رأیهای خود، زمانیکه سنّتی از سنتهای رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بر خلاف قولش به او میرسید ذکر کرده و می گوید: هرگاه میدانست که بر خلاف دستور رسول اکرم صلی الله علیه وسلم عمل کرده است عمل یا حکم خود را ترک کرده به حکم رسول الله صلی الله علیه وسلمبرمی گشت وبه آن عمل میکرد ودر تمامی کارهای خود چنین رفتار میکردومردم را وادار میکردکه چنین رفتار کنند.[۲] میگویم: کجا این روش مانع عمل کردن مقلّدان به حدیث میشود، به به بهانه اینکه به درجه اجتهاد نرسیدهاند، اگرهم به درجه اجتهاد رسیدند عمل کردن به حدیث به طور مستقل برای آنها جائز نیست، بر طبق این گفته که باب اجتهاد بعد از قرن چهارم هجری تعطیل و بسته شده است؟ و اینها اقوال امام شافعی رحمه الله است که بعضی از آنها را برای تو بازگو کردیم، اگر چه بسیاری از کسان، از جمله دکتر البوطی ادعا میکنند که شافعی مذهب هستند و خود را به شافعی منتسب میکند، ولی این گونه است که شاعر میگوید:
وکلّ یدّعی وصلاً بلیلی |
|
ولیلی لا تقر له بذلک |
هر کسی ادعا می کند که عشق لیلی را بدست آورده است در حالیکه لیلی خود میگوید اینطور نیست.