امام به معنای کتاب

امام گاهی مواقع هم به معنای کتاب می‌آید. مثل قول خداوند:

﴿وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً﴾ [هود: ۱۷].

«پیش از قرآن، کتاب موسی (تورات) پیشوا و رحمت بود».

﴿یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾ [الإسراء: ۷۱].

«روزی همه‌ی انسان‌ها را همراه با نامه‌ی اعمالشان فرا می‌خوانیم».

قرینه‌ی صارفه‌ای که در این آیه وجود دارد و معنی لفظ امام را به کتاب نسبت می‌دهد، قسمت بعدی همین آیه است که به عنوان تمام‌کننده‌ی آن آمده است؛ می‌فرماید:

﴿یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا٧١﴾ [الإسراء: ۷۱].

«آن‌گاه هر کس نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود (جزو سعادتمندان است) و آنان نامه‌ی اعمالشان را (شادان و خندان) می‌خوانند و کمترین ستمی بدیشان نخواهد شد».

و در همان اوائل این سوره خداوند پاک و منزه می‌فرماید:

﴿وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا١٣ اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا١۴﴾ [الإسراء: ۱۳-۱۴].

«ما اعمال هر کسی را (همچون گردن بند) به گردنش آویخته‌ایم (و او را گروگان کردار و عهده‌دار رفتارش ساخته‌ایم) و در روز قیامت کتابی را (که کارنامه‌ی اعمال او است) برای وی بیرون می‌آوریم که گشوده به (دست) او می‌رسد. (در آن روز بدو گفته می‌شود:) کتاب (اعمال) خود را بخوان (و سعادت یا شقاوت خویش را بدان). کافی است که خودت امروز حسابگر خویشتن باشی. (چون مسایل روشن است و نیازی به شاهد و حسابرسی دیگری نیست)».

معنی آیه‌ی پیش این است که: هر کس که نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود، آنان نامه‌ی اعمالشان ‌را می‌خوانند و نسبت به آن شاد و خندانند. همان طور که خداوند می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ١٩﴾ [الحاقه: ۱۹].

«و اما هر کس که نامه‌ی اعمالش به دست راست او داده شود، (فریاد شادی سر می‌دهد و) می‌گوید: (اهای اهل محشر! بیائید) نامه‌ی اعمال مرا بگیرید و بخوانید!.»

نظیر همین خداوند می‌فرماید:

﴿وَتَرَى کُلَّ أُمَّهٍ جَاثِیَهً کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعَى إِلَى کِتَابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ٢٨ هَذَا کِتَابُنَا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ٢٩ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ٣٠ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَکُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِینَ٣١﴾ [الجاثیه:۲۸-۳۱].

«(ای مخاطب! در آن روز) هر ملتی را می‌بینی که (خاشعانه و خاضعانه، چشم به انتظار فرمان یزدان، در محضر دادگاه خداوند دادگر مهربان) بر سر زانوها نشسته است. هر ملتی به سوی نامه‌ی اعمالش فرا خوانده می‌شود (و بدیشان گفته می‌شود): امروز جزا و سزای کارهایی که می‌کرده‌اید به شما داده می‌شود. این (نامه‌ی اعمال که دریافت می‌دارید) کتاب ما است و اعمال شما را صادقانه بازگو می‌کند، (ما از فرشتگان خود) خواسته بودیم که تمام کارهایی را یادداشت کنند و بنویسند که شما در دنیا انجام می‌دادید و اما کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته انجام می‌دهند، پروردگارشان ایشان ‌را (به بهشت می‌برد و) غرق نعمت خویش می‌گرداند. رستگاری و پیروزی آشکار همین است. و اما کسانی که کافر می‌گردند (بدیشان گفته می‌شود): مگر آیه‌های من بر شما خوانده نمی‌شد و شما بزرگی و عظمت می‌افروختید و تکبر می‌کردید، و مردمان بزهکار و گناهکاری بودید؟.»

منظور این نیست که هر طائفه‌ای از مردم امام و یا کتاب مشترکی داشته باشند، بلکه منظور این است که برای هر فردی کتاب (نامه‌ی عمل) یا امام مخصوص به خودش وجود دارد. و این معنا برای کسی که این آیه‌ی خداوند پاک و منزه را بخواند واضح و آشکار است:

﴿فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا٧١ وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا٧٢﴾ [الإسراء: ۷۱-۷۲].

«آن‌گاه هر کس نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود (جزو سعادتمندان است) و آنان نامه‌ی اعمالشان‌ را (شادان و خندان) می‌خوانند و کمترین ستمی بدیشان نخواهد شد. و هر کس در این (جهان) کور (دل و گمراه) باشد، در آخرت کورتر و گمراه‌تر خواهد بود (چرا که وجود اخروی انسان، درخت روئیده از دانه‌ی زندگی دنیوی او است)».

و این مانند فرموده خداوند است که می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ٧ فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا٨ وَیَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا٩ وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ١٠ فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا١١ وَیَصْلَى سَعِیرًا١٢﴾ [الانشقاق: ۷-۱۲].

«در آن وقت، هر کس نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود، با او حساب ساده و آسانی خواهد شد، و خرم و شادان به سوی کسان و خویشان مؤمن خود بر می‌گردد. و اما آن کس که از پشت سر نامه‌ی اعمالش بدو داده شود، مرگ را فریاد خواهد داشت و هلاک خود را خواهد طلبید و به آتش سوزان دوزخ در خواهد آمد و خواهد سوخت».

اما تفسیر کردن (امام) در این آیات به (قدوه) یعنی الگو، رهبر و سرمشق، شبهه و احتمال است و احتیاج به قرینه دارد. اما چنین تفسیری از مفهوم آیه بعید به نظر می‌رسد و بعیدتر از آن، تفسیر امام در این آیات به معنای امامی است که امامیه آن را تعریف کرده‌اند: و آن مردی است که خداوند بر امامتش نص گذاشته است. (یعنی به آن اشاره‌ی صریح کرده است)؛ که این، جز شبهه چیزی نیست و قولی که مبنای آن شبهه باشد، آن هم شبهه خواهد بود. و مبنای اصول دین بر یقین و قطعیت است نه بر شبهات و گمان‌ها.

امامیه بعد از این ناچار باید بگویند: مراد از امام در اینجا فقط اشخاص معینی هستند نه غیر آن‌ها؛ اما چنین چیزی هم محال است، چون هیچ قرینه و یا اشاره‌ای در این آیات به آن نشده است و وجود ندارد، چه رسد به این‌که‌ به آن تصریح شده باشد، در حالی که‌ این مسأله‌ی مورد نیاز ما در اینجا است.

بنابراین، قائل شدن به امام در این آیات به همان معنایی که امامیه برای آن تعریف می‌کنند، در واقع چیزی جز سخن نسنجیده و بی‌ربط و تأویل بیجایی بیش نیست. و استدلال به این آیات برای اثبات امامت محال است و مبنای آن براساس شبهه‌ای است که آن شبهه بر شبهه‌ای دیگری استوار است!!!

خداوند هرگز دینش را بر چنین پایه‌ی اقامه ننموده است، (یعنی براساس شبهات) بلکه ارکان و ستون‌های دینش را ثابت و استوار قرار داده است.

تمام امت محمد  صلی الله علیه و سلم از اول تا آخرش زیر پرچم خود محمد  صلی الله علیه و سلم، فراخوانده خواهد شد و فقط خود حضرت محمد  صلی الله علیه و سلم شاهد امتش است نه غیر او، همان طور که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِیدًا۴١ یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِیثًا۴٢﴾ [النساء: ۴۱-۴۲].

«(ای محمد  صلی الله علیه و سلم! حال اینان) چگونه خواهد بود بدان گاه که از هر ملتی گواهی (از پیغمبران برای شهادت بر امت خود) بیاوریم و تو را (نیز به عنوان) شاهدی بر (امت خود، از جمله) اینان (یعنی تنگچشمان و نافرمایان) بیاوریم؟ در آن روز (که چنین کارهائی به وقوع پیوندد) کسانی که کفر را برگزیده و از فرمان پیغمبر سر برتافته‌اند، دوست می‌دارند که کاش (همان گونه که مردگان را در خاک دفن می‌کنند و خاک بر پیکرشان می‌ریزند، ایشان را نیز در دل خاک دفن می‌کردند و) زمین (مزار ایشان) را بر روی آنان صاف می‌کردند (و همچون مردگان در خاک پنهان می‌شدند و چنین شرمندگی و درد و رنجی را نمی‌دیدند. در آن روز آنان) نمی‌توانند کردار یا گفتاری را از خدا پنهان سازند».

و می‌فرماید:

﴿وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیدًا عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلَاءِ﴾ [النحل: ۸۹].

«روزی در میان هر امتی گواهی از خودشان بر آنان می‌گماریم (که در دنیا پیغمبر ایشان بوده است)، و تو را (ای محمد)! بر اینان (که هم اینک در جهان هستند و یا این‌که‌ بعدها به وجود می‌آیند) گواه می‌گیریم».

بلکه محمد  صلی الله علیه و سلم بر تمام ملت‌ها شاهد است، همان طور که خداوند می‌فرماید:

﴿وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا﴾ [البقره: ۱۴۳].

«و بی‌گمان شما را ملت میانه‌روی کرده‌ایم (نه در دین افراط و غلوی می‌ورزید، و نه در آن تفریط و تعطیلی می‌شناسید. حق روح و حق جسم را مراعات می‌دارید و آمیزه‌ای از حیوان و فرشته‌اید) تا گواهانی بر مردم باشید (و بر تفریط مادی گرایان لذائذ جسمانی طلب و روحانیت باخته، و بر افراط تارکان دنیا و ترک لذائذ جسمانی کرده، ناظر بوده و خروج هر دو دسته را از جاده‌ی اعتدال مشاهده نمائید) و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد (تا چنانچهدست‌های از شما راه او گیرد، و یا گروهی از شما از جاده‌ی سیرت و شریعت او بیرون رود، با آیین و کردار خویش بر ایشان حجت و گواه باشد)».

و می‌فرماید:

﴿هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾ [الحج: ۷۸].

«خدا شما را قبلاً (در کتاب‌های پیشین) و در این (واپسین کتاب) مسلمین نامیده است (و افتخار تسلیم در برابر فرمآن‌های الهی را به شما داده است و شما را الگو و اسوه‌ی حسنه‌ی ملت‌های دیگر کرده است) تا پیغمبر (با شهادت عملی خود) گواه بر شما باشد (و در روز قیامت رفتار و کردارش مقیاس سنجیده اعمال شما مسلمانان گردد) و شما هم (با شهادت عملی خود) گواه بر مردمان باشید (و رفتار و کردارتان به عنوان امت نمونه، محک سنجش اعمال سایرین، و الگوی بارز خدا پرستان راستین گردد)».

و پیامبر  صلی الله علیه و سلم امتش را به گروه‌ها و طوایفی تقسیم نکرده است، تا در اثر آن گروهی همراه علی آیند و گروهی همراه حسن و گروهی همراه حسین و دیگر گروه‌های چهارم و پنجم….

اما گروه و طائفه‌ی دوازدهم از لحاظ تعداد امت بر بقیه‌ی طوائف گذشته بیشتر خواهد بود! زیرا از امام دوازدهم به همراه امتش تا الان نزدیک دوازده قرن گذشته است. و اگر این غیبت او تا روز قیامت استمرار پیدا کند چندها که زیر پرچمش خواهند ایستاد؟!!

رسول خدا  صلی الله علیه و سلم در آن وضعیت و موقعیت‌ نزدیک است که گم شود و بعد از تقسیم امت بر بقیه‌ی شریکانش به خاطر کمی امتی که با او حشر خواهند شد، دیده نمی‌شود، مخصوصاً اکثر معاصرانش که از امت خلیفه‌اش خواهند بود، خلیفه‌ای که بعد از او (محمد  صلی الله علیه و سلم) اقامت گزیده و مستقر شده است!!

اگر آیه‌ی قرآن این گونه تفسیر شود که امام معصوم بر اهل زمان خودش حجت و گواه و شاهد است مقتضای آن این است: یعنی هر مجموعه و گروهی همراه امام زمان خود خوانده می‌شود، در نتیجه امت به تعداد ائمه تقسیم می‌شود!

آن‌گاه معنی آیه چنین می‌باشد:

روزی همه‌ی انسان‌ها را همراه با نامه‌ی اعمالشان فرا می‌خوانیم، آن‌گاه هر کس نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود، امام و فرمانده‌اش در بهشت خواهد بود و کسی که نامه‌ی اعمالش به دست چپش داده شود امام و فرمانده‌اش در جهنم خواهد بود.

خنده‌ام گرفت، آن‌گاه‌ که‌ با دو گوشم می‌شنیدم و با دو چشمم مشاهده می‌کردم، آن مرد عاقل، محترم و مهمی که عمامه‌ی بزرگی داشت… دارای پیکری عظیم… قدی بلند… چشمانی درشت… و شانه‌هایی پهن بود… نمی‌دانستیم اصلش از کجاست؟ از دلیل امامت از او پرسیدم؟ گفت: ﴿وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ١٢﴾.

«و ما همه چیز را در کتاب آشکار (لوح محفوظ) سرشماری می‌نماییم و می‌نگاریم». چطور نخندم، در حالی که‌ این شیخ فکر می‌کند پشت امامش همچون تخته‌سیاهی است که‌ در هستی به‌ گردش در آمده‌ و مملو از نوشته‌ها، اعداد و شمارش و آمار است؟!

این عبارت در ضمن و لابه‌لای این قول خداوند آمده‌است:

﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ١٢﴾ [یس: ۱۲].

«ما خودمان مردگان‌ را زنده می‌گردانیم، و چیزهایی را که (در دنیا) پیشاپیش فرستاده‌اند و (کارهائی را که کرده‌اند، و همچنین) چیزهایی را که (در آن) بر جای نهاده‌اند (و کارهائی را که نکرده‌اند، ثبت و ضبط می‌کنیم و) می‌نویسیم. و ما همه چیز را در کتاب آشکار (لوح محفوظ) سرشماری می‌نمائیم و می‌نگاریم».

که در اینجا به معنای کتابت و سرشماری است، ای گروه عاقلان!

مقاله پیشنهادی

فضیلت سفارش به قرآن

عَنْ طَلْحَهَ ابْنِ مُصَرِّفٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: آوْصَى النَّبِیُّ صلی الله …