قالَ الأَوْزَاعِیُّ رَحِمَه اللَّه: اصْبِرْ نَفْسَکَ عَلَى السُّنَّهِ وَقِفْ حَیْثُ وَقَفَ الْقَوْمُ وَقُلْ بِمَا قَالُوا ، وَکُفَّ عَمَّا کَفُّوا عَنْهُ وَاسْلُکْ سَبِیلَ سَلَفِکَ الصَّالِحِ فَإِنَّهُ یَسَعُکُ مَا وَسِعَهُمْ وَلا یَسْتَقِیمُ الإِیمَانُ إِلا بِالْقَوْلِ ، وَلا یَسْتَقِیمُ الْقَوْلُ إِلا بِالْعَمَلِ ، وَلا یَسْتَقِیمُ الإِیمَانُ وَالْقَوْلُ وَالْعَمَلُ إِلا بِالنِّیَّهِ مُوَافَقَهً لِلسُّنَّهِ ، وَکَانَ مَنْ مَضَى مِنْ سَلَفِنَا لا یُفَرِّقُونَ بَیْنَ الإِیمَانِ وَالْعَمَلِ ، الْعَمَلُ مِنَ الإِیمَانِ وَالإِیمَانُ مِنَ الْعَمَلِ ، وَإِنَّمَا الإِیمَانُ اسْمٌ جَامِعٌ کَمَا یَجْمَعُ هَذِهِ الأَدْیَانَ اسْمُهَا وَیُصَدِّقُهُ الْعَمَلُ فَمَنْ آمَنَ بِلِسَانِهِ وَعَرَفَ بِقَلْبِهِ وَصَدَّقَ ذَلِکَ بِعَمَلِهِ فَتِلْکَ الْعُرْوَهُ الْوثْقَى الَّتِی لا انْفِصَامَ لَهَا ، وَمَنْ قَالَ بِلِسَانِهِ وَلَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ وَلَمْ یَصْدُقْهُ بِعَمَلِهِ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ وَکَانَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ.
امام اوزاعی رحمه الله فرمودند: نفست را بر پیروی از سنت عادت بده و بر آن صبر کن و آن جایی که مردمان (جمهور سلف) توقف کرده اند، تو نیز توقف کن (و تفسیر و تاویل عجیب از خودت درست مکن) و از هر آنچه دست نگه داشته اند دست نگه دار (و زیاده روی مکن) و بر راه سلف و پیشینیان صالحت برو چرا که برای (سعادت) تو کافی است هر آنچه که برای سعادت آنان کافی بود و ایمان جز با قول پایدار نمی شود و ثابت نمی شود (یعنی یکی از شروط ورود به اسلام تلفظ صریح شهادتین و اظهار آن است) و همچنین بدان که قول هم جز با عمل پایدار و ثابت نمی شود [ چون کسی که قولی را می گوید ولی با عملش خلاف آن را انجام می دهد در واقع ارزش قولش را از بین برده] و همچنین بدان که ایمان و قول و عمل جز با نیت قلبی و درونی که موافق سنت رسول علیه الصلاه والسلام باشد پایدار و ثابت نمی باشد. و سلف صالح ما بین ایمان و عمل فرقی نمی گذاشتند، ایمان از جنس عمل است و عمل از جنس ایمان {ردی است بر مرجئه چرا که مرجئه ایمان را فقط نیت و قلبی می دانستند و اعمال را داخل ایمان نمی دانسته و به زعم خودشان اگر کسی ایمان آورد دیگر هیچ عملی هر چند هم قبیح باشد به ایمانش ضربه ای نمی زند و ایمان کم و زیاد نشده و ایمان کلیه ی مومنین باهم برابر است بر خلاف اعتقاد اهل سنت}. پس ایمان اسمی جامع است همانگونه که بر کلیه ی ادیان الهی دلالت می کند.. و عمل شخص مومن است که ایمان (درونی اش) را تصدیق می کند.. پس هر کس که با زبانش ایمان آورد (شهادتین گفت) و با قلبش ایمان را شناخت و با عملش این اعتقاد درونی و قول را تصدیق کرد، پس این شخص به ریسمان محکم الهی که ناگسستنی است چنگ زده است.. و آن کس که با زبانش ایمان آورده اما با قلبش آن را نمی شناسد و با عمل آن را تصدیق نمی کند پس این ایمان ظاهری از او قبول نشده و در آخرت از زیانکاران است.
[ڪِتابُ الشَّرِیعَه لِلإمام أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بنُ الحُسَیْنِ بنِ عَبْدِ اللهِ البَغْدَادِیُّ الآجُرِّیُّ الشَّافِعی صفحه۵۸]